کتاب «دولتهای ترک ایرانی» نوشته محسن جعفری، جلد ششم از مجموعه «تاریخ ایرانزمین» است که به بررسی دورهای حساس و در عین حال تأثیرگذار در تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران میپردازد؛ دورهای که در آن گروهی از اقوام کوچنشین ترک، پس از سدهها تلاش نافرجام برای نفوذ به مرزهای ایران، سرانجام توانستند در ساختار قدرت جای بگیرند و به مرور، خود را با نظم سیاسی و فرهنگی ایران سازگار کنند. نویسنده با تمرکز بر فاصله زمانی میان فروپاشی ساسانیان و شکلگیری دولتهای ترکتبار، روندی را ترسیم میکند که طی آن قبایل ترک، نخست به عنوان نیروهای نظامی مزدور در خدمت خلافت عباسی و فرمانروایان محلی ظاهر شدند و به تدریج، موقعیت خود را به جایگاه حکومتی ارتقا دادند. این روند با ظهور دولت غزنوی آغاز میشود؛ نخستین دولت مقتدر ترکتبار در ایران که بنیانگذارش، از غلامان نظامی بود. با وجود تبار قومی غیرایرانی، غزنویان به حامیان جدی زبان و فرهنگ ایرانی تبدیل شدند و در برابر گسترش نفوذ قبایل کوچنشین ترک در ایران نقش بازدارنده ایفا کردند. ورود سلجوقیان به خراسان در ابتدای سده پنجم هجری، نقطهای تعیینکننده در این تحولات است. نویسنده با دقت نشان میدهد که سلجوقیان در آغاز ورود خود، ضربهای سنگین به ساختارهای اقتصادی و اجتماعی منطقه وارد کردند، اما پس از استقرار، به اهمیت نظم، دیوانسالاری و ثبات پی بردند. آنان با واگذاری امور دیوانی به وزیران ایرانی، الگویی مشترک از حکمرانی را پی ریختند که در دولتهای بعدی، از جمله خوارزمشاهیان، تکرار شد: همکاری یک سلطان ترک با یک دیوانسالار ایرانی. کتاب به نحوی دقیق نشان میدهد که این تعامل، تأثیرات فرهنگی گستردهای به دنبال داشت. علاقهمندی پادشاهان ترک به زبان فارسی و ارزشهای فرهنگ ایرانی، نه تنها مانع از زوال سنتهای بومی شد، بلکه باعث گسترش آنها به مناطق وسیعتری نیز شد. از لاهور در شبهقاره هند گرفته تا قونیه در آسیای صغیر، زبان فارسی به عنوان زبان ادب، تاریخ و دیوانسالاری رسمیت یافت. این توسعه، نه حاصل تحمیل، بلکه نتیجه شیفتگی حاکمان ترک به میراث ایرانی بود. کتاب «دولتهای ترک ایرانی» در نه فصل با تکیه بر پژوهشهای روزآمد و منابع معتبر، نه در پی ستایش یا نقد بیپایه، بلکه در تلاش برای درک پیچیدگی روابط میان قومیت، زبان، فرهنگ و سیاست است. رویکرد جعفری در این اثر، نه بر پایه روایتهای اسطورهای یا جانبدارانه، بلکه بر تحلیل دادههای تاریخی و بازخوانی نقش نخبگان ایرانی در دورهای است که سلطه سیاسی در اختیار قومی دیگر بود. در کنار بررسی روند شکلگیری این دولتها، کتاب به مسئله تداوم هویت ایرانی در دل ساختارهای حکومتی جدید نیز میپردازد و از این رهگذر، تصویری چندوجهی از پویایی فرهنگی ایران در سدههای میانه ترسیم میکند. درنهایت، این کتاب برای خوانندگانی که مایلاند فراتر از تصویری سادهانگارانه از تقابل اقوام به درک عمیقتری از تاریخ ایران برسند، منبعی قابل تأمل است.