«خدا انسان رو از گل آفرید. ولی بعدش اون گل توی آتیش پخته شد. واسه همین هم کم آدمی پیدا میشه که بتونه خودش رو رام کنه. تصور کن اون چهجور موجودیه که سایهش آتیشه! ایکاش یه آدمی میتونست اون رو هم رام کنه. تو عاشق اسبی. حتی میتونی توسنترینشون رو زین کنی. من هم عزمم رو جزم کردهم که تاریکی رو زین کنم!» «نمیتونی بااینکه گناهکارم دوستم داشته باشی؟ کسی که هیچوقت گناه نمیکنه انسان نیست. دیسا! یه لذت غریبی تو گناهه. همهی اعمال نیک آدم جز یه تقلید الکی نیست. فقط تو گناهه که آدم خودش میشه. شروع همهی چیزهای جدید با گناهه. وقتی آدم گناه میکنه، تو یه وحشت ناگفتنی از نو متولد میشه.»