کتاب «تراژدی و تعالی: از دوران رنسانس تا عصر ما» اثر ویلیام جیانکولا، سیر آگاهی تراژیک را از تراژدیهای یونانی و تا گونههای معاصر آن ترسیم کند. در مقدمه، نویسنده به تعاریف کلاسیک تراژدی میپردازد و استدلال میکند که تراژدی برخلاف کمدی و حماسه، عمیقترین تأمل را بر سر معنای زندگی، جایگاه انسان در کیهان و رابطه او با نظم و آشوب ارائه میدهد. پس از بررسی نسبتا مختصر تراژدی در نگاه یونانیان در مقدمه، کتاب در شش فصل ادامه مییابد که از دوران رنسانس تا عصر حاضر را در بر میگیرد. هر یک از این فصول به یک اثر تراژیک اختصاص یافته است: «دکتر فاستوس» اثر مارلو، «هملت» و «شاه لیر» اثر هملت و دو تراژدی متأخرتر، «مرگ یک فروشنده» اثر میلر و «بازی پایان» اثر بکت. برای مثال، نویسنده به هنگام تفسیر تراژدی «شاه لیر»، بیان میکند که سقوط شاه لیر و کشیده شدن وی به ورطۀ جنون، به او امکان بازشناخت ارزشهای حقیقی، مانند همدلی، عاطفهی انسانی و عدالت، را میدهد. جیانکولا این اثر را مثال بارز «تعالی از طریق تجربۀ رنج» میداند: لیر با تحمل مصائب، نوعی از انسانیت را بازیابی کرده و نقطهی تعالیاش دقیقا در لحظات واپسین جنون پدیدار میشود. پس از این پنج فصل، فصل آخر کتاب همچون یک جمعبندی نهایی، چشماندازی از آیندۀ تراژدی و نسبت آن با چالشهای معاصر ارائه میدهد. به طور کلی میتوان گفت که هدف نویسنده از بررسی این آثار تراژیک، ردیابی چیزی است که او «آگاهی تراژیک» مینامد و سپس ارتباط این نوع از آگاهی با انچه که «تعالی» نامیده میشود که در ترکیب این دو، چیزی شکل میگیرد که چشمانداز تراژیک نامیده میشود. در این چشمانداز و در دوران معاصر ما که فقدان امر الوهی و بحران معنا و نیهیلیسم ریشه دوانده است، به بیان نویسنده، تراژدی همچنان قابلیت بازتعریف نوعی از تعالی را دارد؛ هرچند اکنون این تعالی در قالب «شکوفایی آگاهی از آسیبپذیری» بروز میکند. این تعالی منجر میشود تا انسانها بتوانند خود را فراتر از مرزهای صرفا مادی و جسمانی ببینند و به نوعی، مبانی و دلایل و راهکارهایی برای مواجهه با بحرانهای زیست محیطی، اجتماعی و... پیدا کنند.