کتاب تغییر ذهن ها

Changing Minds
کد کتاب : 16230
مترجم :
شابک : 978-9643129538
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 344
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2004
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 13
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب تغییر ذهن ها اثر هوارد گاردنر

به آخرین باری که سعی کردید نظر شخصی را درباره چیز مهمی تغییر دهید فکر کنید: عقاید سیاسی یک رأی دهنده ؛ مارک مورد علاقه مشتری ؛ سلیقه انتخاب همسر. احتمال اینکه شما در انتقال عقاید به آن شخص به هیچ وجه موفق نبوده باشید زیاد است. هوارد گاردنر ، روانشناس دانشگاه هاروارد ، در کتاب خود با عنوان "تغییر ذهن" توضیح می دهد که چه اتفاقی می افتد در طول راه تغییر ذهن - و راه های تأثیرگذاری بر این روند کدام هستند. او راه های مفصلی را ارائه می دهد.

به یاد داشته باشید که ما ذهن خود را یک شبه تغییر نمی دهیم ، این در مراحل تدریجی اتفاق می افتد که می تواند در طول مسیر قدرتمندانه تحت تأثیر قرار گیرد. این کتاب بینش هایی را ارائه می دهد که می توانند افق دید ما را گسترش دهند و زندگی ما را بهتر کنند.

هوارد گاردنر استاد شناخت و آموزش هابز در دانشکده تحصیلات تکمیلی دانشگاه هاروارد است.
کتاب "تغییر ذهن: هنر و علم تغییر ذهن خود و دیگران" اثر هوارد گاردنر را به عنوان کتابی مفید و آموزنده خواهید یافت که در پرداختن به افرادی که ذهنشان برای تغییر دیدگاه ها یا نظراتشان درباره موضوعات خاص سخت است بسیار بی نظیر خواهد بود. نوشته شده توسط یک استاد آموزش دانشگاه هاروارد ، به طور ضمنی حسن نیت طرفدار و مخاطب را فرض می کند. ویکرد پروفسور گاردنر را بسیار مفید می دانم که در زمینه های مختلف بحث می کند ، زیرا ممکن است مخاطب مورد نظر بر اساس نوع اثبات ارائه شده و کیفیت شواهد ارائه شده برای ایجاد تغییر عقیده ترغیب شود. این یک گفتمان صادقانه را متمرکز می کند ، با تمرکز بر تنوع نظرات. پروفسور گاردنر فرض می کند که واقعیت ها مهم هستند و افراد با احترام به خود که دارای عقاید مختلف هستند ممکن است مایل به تغییر موضع خود نباشند. حالا برای تغییر این عقاید باید چکار کرد؟

کتاب تغییر ذهن ها

هوارد گاردنر
هاوارد گاردنر (Howard Earl Gardner) یک روانشناس رشد و استاد دانشگاه هاروارد در کشور آمریکا است. گاردنر صدها مقاله علمی و بالغ بر بیست کتاب نوشته است. معروفیت او بیشتر به خاطر “نظریه هوش‌های چندگانه“ است. وی هم‌اکنون مدیر ارشد پروژه‌ی «زیرو» (Project Zero) و همچنین از سال ۱۹۹۵ در پروژه‌ی «گود» (Good Project) همکاری داشته است.هاوارد گاردنر ۳۱ مدرک افتخاری از دانشگاه ها و موسسات مختلف جهان (کانادا، بلغارستان، شیلی، یونان، هنگ کنگ، ایرلند، ا...
قسمت هایی از کتاب تغییر ذهن ها (لذت متن)
بر اساس یکی از نظرات روان شناختی فقط یک زبان ذهن وجود دارد - برای این زبان حتی نام منتالیز را نیز برگزیده اند. مدافعان منتالیز معتقدند که همه افکار و محاسبات ذهنی با این زبان انجام می گیرد که تا حدی شبیه زبان طبیعی است. اگر چنین توصیفی درست باشد، همه تفکرات ما در قالبی انجام می گیرد که به طور کلی شبیه زبانی است که در اینجا به کار می رود. از اصطلاحات داستان های علمی تخیلی برای توصیفش استفاده می کنم: اگر می توانستیم به نحوی کسب اطلاع کنیم که فکر در مغز چگونه انجام می گیرد درمی یافتیم که سلول های مغزی به زبان هایی مانند انگلیسی, فرانسه یا سواحیلی با یکدیگر صحبت می کنند.

بدیهی ترین مشکل فرضیه منتالیز برخاسته از تصویرسازی ذهنی است. به ویژه تصویرسازی ذهنی بصری. اغلب ما درباره حجم عظیم تصاویر بصری ذهنی گزارش هایی ارائه می کنیم و بسیاری از ما ازجمله متفکران درخور احترامی مانند آلبرت اینشتین، این نکته را نقل می کنیم که بخش مهمی از تفکر در تصویرسازی ذهنی رخ می دهد که به گفته اینشتین، «از نوع بصری» عضلانی و بدنی» است. از قضا من قادر به تصویرسازی بصری نیستم» ولی این نقصان با تصویرسازی شنیداری قابل ملاحظه ای که دارم جبران می شود. مطمئنا من در سطح آرتور روبینس تاین نیستم که می گویند می توانست در تخیل خویش به صفحه گرامافونی گوش دهد و حتی خراش های گاه به گاه آن را نیز بشنود! اما در به یادآوردن یک آهنگ یا حتی صدای کامل یک ارکستر چندان برایم دشوار نیست. اگر شما قادر به تصویرسازی ذهنی باشید احتمالا مکالمه سلول هایی را که در پایان بند قبلی از آن سخن گفتیم گوش داده اید.

مدافعان نظریه منتالیز وجود تصویرسازی ذهنی را انکار نمی کنند: در واقع. اگر آن ها شواهد دال بر درون نگری خود را - اگر نگوییم درون بینی سایر انسان ها را - انکار کنند نابخردند. پاسخ ایشان این است که ادعا کنند این تصاویر وجود دارند» ولی پدیده ای همانندی اند واقعا موجب تفکر نمی شوند؛ حداکثر کسوتی ظاهری هستند که فرایند فکری زیربنایی ذهن گرایانه منحصربه فردی را در خود پنهان دارند. شاید برخی از مسائلی که به ظاهر از طریق تصویر ذهنی حل می شود. درواقع متکی بر عملیات زیربنایی منطقی باشد. اما من که فردی بسیار فعال در حوزه علوم انسانی ام نمی توانم این موضع را که«تصویر ذهنی پدیده ای همایند» است جدی بگیرم. ادعای این که ولفگانگ آمادئوس موتسارت با ۶۲۶ آهنگ فهرست کوخل؛ مارتا گراهام با حرکات موزون متعدد. یا پابلو پیکاسو با هزاران نقاشی و طرح هنری خود همگی مجموعه ای از عملیات منطقی مشابه فیزیک دان ها یا ریاضی دان ها را انجام می دهند.