زنانی که مرد می شوند ، اکتشافی جالب در نقش های اجتماعی زن و مرد است و روش هایی که جنسیت متقابل می تواند پاسخی به فشارهای خاص اجتماعی یا جمعیتی باشد.
بررسی جالب پدیده هایی که باکره قسم خورده آلبانی هستند... اهمیت این کتاب از نظر انسان شناسی قابل انکار نیست.
این کتاب سهم ارزنده ای در زبان شناسی و به طور کلی مردم شناسی دارد.
قرار و مدار عروسی من وقتی سیزده ساله بودم با مردی بیست ودو سال بزرگ تر از من گذاشته شده بود... وقتی با دختران هم سن و سالم بازی می کردم، مرا کتک می زد... من یازده فرزند به دنیا آوردم... هنگامی که باردار بودم باید حاملگی خودم را از افرادی که در خانه بودند و همسرم پنهان نگاه می داشتم. بارداری خجالت آور تلقی می شد. من تنها سه روز بعد از تولد هر یک از فرزندانم باید سر کار برمی گشتم...
یافته هایم موردی را نشان نمی دهد که خودداری از ازدواج با شخص معینی، دلیلی برای دختران باشد که باکره قسم خورده شوند. در تمامی یافته هایم، نیاز فوری در آینده نزدیک یا دورتر، به وجود سرپرست خانوار و وارث خانه شدن، از جمله دلایلی بود که معمولا استنباط می کردم
انتخاب لباس بازتاب ماهیت یک نظام اجتماعی - اقتصادی ویژه در مناطق کوهستانی آلبانی و بخش های دیگری از منطقه بالکان است و نمایانگر محیطی خاص و نسبتا خشن است که در آن نوع لباس و شرف و آبرو با مقتضیات اقتصادی رابطه دارند
از دیدگاه کلی لباس مردانه باکره های قسم خورده به وضوح نوعی تجلی رهایی بخشی است. لباس زنان آلبانیایی و لباس باکره های قسم خورده، به ویژه جامعه روستایی، نه تنه جنسیت بلکه موقعیت اجتماعی و به طور خاص وضعیت جنسیت را مشخص می کند. با تغییر لباس، فشار بسیار زیادی برای تطبیق یافتن با نقش و جنسیت عرفی که در آن فرهنگ تعریف شده وجود دارد