کتاب صدای انسانی و تئاتر جیبی

Theatre de Poche
(نمایش نامه)
  • 72,000 تومان
  • تمام شد ، اما میاریمش 😏
  • انتشارات: قطره قطره
    نویسنده:
کد کتاب : 17465
مترجم :
شابک : 978-6222018221
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 74
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1965
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---
ژان کوکتو
ژان کوکتو (Jean Cocteau) (زاده ۵ ژوئیه ۱۸۸۹ – درگذشته ۱۱ اکتبر ۱۹۶۳) شاعر، نقاش، فیلمساز، نمایشنامه‌نویس و کارگردان فرانسوی بود.کوکتو در سال ۱۸۸۹ در مزون لفیت روستایی نزدیک پاریس به دنیا آمد. پدرش وکیل و نقاش آماتور بود. از همان سال‌های نوجوانی اکثر رشته‌های هنری را تجربه کرد و آثاری را آفرید. نخستین بار به سیرک و تئاتر علاقه‌مند گشت ولی به زودی به رشته‌های دیگر کشیده شد. او چند مجموعه شعر و نمایشنامه نوشت. او از کارگردانان پرکار تئاتر بود. زندگی کوکتو با ژان ما...
قسمت هایی از کتاب صدای انسانی و تئاتر جیبی (لذت متن)
«صدای انسانی» یک تراژدی است، تراژدی تک نفره در یک پرده. بازیگرش یک زن است، زنی در اتاقش، زنی که با مردش وداع می گوید. تنها یک تلفن آن ها را به هم برای لحظاتی پیوند می دهد. در این نمایش نامه، ما مرد مخاطب را نمی بینیم. از سکوت های زن حدس می زنیم چه می گوید، از ورای صحبت های زن می فهمیم که چگونه آدمی است یا حداقل زن او را چگونه می بیند. شخصیت ها نامی ندارند، زن و مردی هستند شاید مانند تمامی زن ها و مردها. نمایش نامه با صحبت های عادی شروع می شود. مکالمه ی روزمره ی یک زن و مرد: زن از بیرون رسیده است، روز را با دوستش گذرانده است، مرد در خانه اش است و از یک روز کاری برگشته. کم کم می فهمیم که هر دو دروغ می گویند. کم کم از ورای این صحبت ها به عمق فاجعه پی می بریم و متوجه می شویم که زن می خواهد به زندگی اش خاتمه دهد. زن در قعر اندوه و درد دست وپا می زند، اما صدای دست وپا زدنش را نمی شنویم، نه ضجه ای، نه التماسی، نه کوششی برای نگه داشتن مردش. زن در پی انتقام نیست. می دانست که این لحظه روزی فرا خواهد رسید، از مرد کینه ای به دل ندارد، تسلیم است ولی زجر می کشد و می داند که بدون او نمی تواند به زندگی اش ادامه دهد. در این نمایش نامه از کلمات و جمله های تکان دهنده و متداول خبری نیست، تراژدی در پس حرف های عادی و ساده و معصوم پنهان است. حرف های معصومی که خواننده و تماشاگر را منقلب و متأثر می کند و این همان معجزه ی کوکتو است. کوکتو تأکید کرده است که در این نمایش نامه از دکور آن چنانی و حرکات پرهیجان و اغراق آمیز بازیگر اکیدا پرهیز شود. دکور ساده و سفید است. تنها یک تخت و یک تلفن. اتاقی و تختی به هم ریخته، مانند روح پریشان زن بازیگر. کلمات آرام ادا می شوند، زن آهسته گریه می کند و هرگز فریاد نمی زند و شیون نمی کند. در این نمایش نامه صدا، درد زن را بازگو می کند و بی تابیش را. این نمایش نامه تک نفره است، اما عنصر بازیگر دیگری نیز در آن نقش ایفا می کند، بازیگری که در این تراژدی نقش مهمی دارد و به گونه ای آلت شکنجه و قتل است و تلفن نام دارد. از نخستین لحظه ی نمایش نقش تلفن، هم زمان با نقش زن آغاز می شود. تلفن تنها وسیله ی ارتباط بین این زن و مرد است، مردی که صدایش را نمی شنویم. تلفن هم وسیله ی حیات زن است، هم آلت شکنجه و مرگش. تلفن فاصله ها را برنمی دارد، توهم نزدیکی به وجود می آورد: «آره. آدم گمان می کند پیش هم دیگر ا ست و ناگهان می بیند که کلی زیرزمین و فاضلاب و یک شهر فاصله بین شان است.» زن آخرین لحظات زندگی اش را با این دستگاه می گذراند. از ورای آن است که باید ناخواسته با عشق زندگی اش و خود زندگی وداع کند. تلفنی که هر آن قطع می شود و زن در اوج پریشانی و زجر، باید به فکر این باشد که آیا دوباره وصل خواهد شد یا نه. نمی تواند مرد را لمس کند، نگاهش را ببیند، دستش را بگیرد، تنها صدایش را می شنود، آن هم منفصل، و گاهی نیز این مرد است که صدایش را نمی شنود. خلوتی ندارند تا این لحظات پایانی را با هم سپری کنند، حریم خصوصی ندارند و حتی در میان صحبت ها و در این لحظات دردناک، کسی پشت خط می آید و به حرف های شان گوش می کند. «اون وقت ها هم دیگر را از نزدیک می دیدیم. می تونستیم همه چی رو زیر پا بزاریم، قول و قرارهامون یادمون بره، بریم دنبال غیر ممکن، کسانی رو که می پرستیدیم با یک بوسه، با آویزون شدن بهشون متقاعد کنیم. یک نگاه قادر بود همه چیز رو عوض کنه، اما با این دستگاه تلفن، اگه چیزی تموم شه، تموم شده.» زن تلفن به دست در اتاق راه می رود، تلفن به دست می نشیند، چمباتمه می زند، با تلفن به تخت می رود، شیشه ی حیاتش این تلفن است و بس.