بی سبب نیست اگر شروه سرایی را تجلی گاه عرفان می نامیم؛ چرا که صوفیان نیز در محفل خود با توسل به سماع، به عالم وجد و سرمستی وارد میشوند. درست همان کار یکه شروه خوان جنوبی با ادای کلمات دوبیتی حالتی سودایی و ماورایی را به وجود آورده و به شنونده منتقل میکند تا بدین ترتیب با شور و شیدایی شعرش، او را از تشیب صحوبه فراز سکرو مستی عروج دهد...
بیشترین احساسی که بر فراز سر شنونده یک شروه هنرمندانه چتر می گشاید، احساس سنگین و با شکوه فراق و هجران است. به ندرت می توان یک دو بیتی را سراغ گرفت که طعم تلخ فراق ندهد و با دست کم در یک مصرع به آن اشاره نشده باشد. در اینجا می توان پرسید که چرا این عنصر تلخ و جان گذار بدین سان بر پیکره دوبیتی های شروه چیره گردیده است...؟
کتاب ورار