کتاب ایستگاه آبشار

Istgah-e Abshar
کد کتاب : 18567
شابک : 978-9646728035
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 232
سال انتشار شمسی : 1397
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
پرویز دوائی
پرویز دوایی منتقد فیلم، نویسنده و مترجم ایرانی متولد ۱۳۱۴ تهران است.پرویز دوایی فارغ التحصیل دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در رشته زبان انگلیسی است و همین تسلط به زبان باعث شد که مترجم مقالات مختلف سینمایی و متن گفت وگو برای دوبله فیلم ها باشد. با مجلات سینمایی مختلفی همکاری و به عنوان منتقد فیلم شهرت پیدا کرد. از مجلاتی که با آنها همکاری کرد می توان به سپید و سیاه، مجله فردوسی، رودکی، روشنفکر و سینما و نگین اشاره کرد. برای ماهنامه سینمایی فیلم هم گاهی بهاریه یا مقاله نوشته است. آخرین مقاله اش...
دسته بندی های کتاب ایستگاه آبشار
قسمت هایی از کتاب ایستگاه آبشار (لذت متن)
بچگی ها سالی یکی دوبار ما را به خانه اعیانی ها می بردند که به شکل معجزه آسائی با ما قوم و خویش درآمده بودند. (مادربزرگم می گفت در خانه قدیمی شان در محله های پائین شهر، موقع تعمیر خانه، لای جرز دیوار یک کماجدان پیدا کرده بودند پر از سکه های طلا). خانه هایشان حالا در محله های دور و نوساز و مصفای بالای شهر بود. محله های اعیانی نشین. تمامی یک محوطه بزرگ، بین یک خیابان اصلی و سه تا کوچه پردرخت، چند تا باغ تودرتو، خانه های این ها بود. خانه نمی گفتند، منزل می گفتند، و اصلا ریخت در و پیکر ساختمان هایشان و دیوار و پنجره ها و همه چیزش به کلی با خانه های ما فرق می کرد، و حتی اسم خیابان ها بوی تجمل و تازگی می داد و از اسم هائی که از آدم های رفته عهد بوق روی کوچه های ما گذاشته بودند دور بود. کوچه سیمین، کوچه مهتاب. این باغ و بناهای مجلل را برده و به جائی که در قطب دیگر بازارچه و ماشین نعش کش و نعره «سیراب شیردون» بود نشانده بودند؛ دور از مسیر جوب هائی که در کنارش مرغ سر می بریدند و کهنه بچه می شستند. این بناهای مفصل اعیانی، با روکار پاکیزه سفید و کرم رنگ و صورتی اش، مثل کیک عروسی، با باغ های اطرافشان یک خویشاوندی ای با خانه های فیلم ها داشتند...