روشنگری در محاق یک سیاحت پژوهشی در دسترس و قابل توجه است.
روشنگری در محاق کتابی شگفت انگیز است و اگر خوش شانس باشیم، پتانسیل شکل دادن به نحوه ی اندیشه عموم جهان را برای دهه های پیش رو دارد. ...روشنگری در محاق کتابی سراسر خواندنی، آموزنده و حتی سرگرم کننده است. هر چند که باید به عنوان منبع الهام برای ساکنین جدید آسیای مرکزی خدمت کند، باید درس عبرتی هم برای تمام تمدن ها و ملل نوین که وسوسه ی تعصب دارند باشد.
این کتاب عملکرد خارق العاده ای در نشان دادن اثر روشنفکران قرون وسطای آسیای میانه در تاریخ تمدن جهان داشته است. کتابی بسیار آموزنده و خواندنی است.
این کتاب برای کسانی که خواستار درک توسعه ی منطقه ی وسیعی از جهان و موج های مذهبی و فرهنگی که ناسازگاری های امروز ما از آن برخاسته، هستند از دسته ی کتاب هایی است که باید خوانده شود.
فرد استار قانع کننده ترین بحثی که معتقد است آسیای میانه در قرون وسطی مهد عظیم تمدن و فرهنگ غنی بوده را مطرح کرده و چه تصویری از آن پدیدار می شود.
مقدمه ی سترگ بر عصر طلایی علم که بینشی عمیق از سرزمین های نادیده گرفته شده، سلسله ها و فرهنگ هایی که آسیای میانه را در عصر طلایی اسلام ساختند، ارائه می کند.
در قطعه ای جسورانه تر، این سینا تا بدان جا پیش رفت که مدعی شد اندک کسانی که پیامبر شده اند قوه الهام استثنایی داشته اند. آنها به مدد این قوه همان حقایق بزرگی را که علوم و الاهیات در جست وجویشان هستند درمی یابند و به زبانی قابل فهم عرضه می کنند. ابن سینا هنگامی که نماز می خواند این قوه الهام را به فعل درمی آورد. اما این گزاره بزرگ سرانجام موجب حملات ویرانگر به میراث ابن سینا شد، شصت سال پس از آن که او خود از دنیا رفته بود. بسیاری از مومنان این ادعا را که وحی همان الهام است، یا کمابیش همان است، اهانت آمیز دانستند. گفتند سبب انتقال ثقل وحی از خدا به انسان می شود و وحی و دین را تنزل می دهد. گویی ابن سینا نگفته بود که محمد (ص) رسول خدا و واضع شریعت و قائم قسط در زمین است. بسیاری گمان کردند که او همچون پروتاگوراس (۴۹۰ _ ۴۲۰ پ م) فیلسوف یونان باستان مدعی شده است معیار همه چیز انسان است (که هم قوه عاقله دارد هم قوه الهام). ابن سینا به خوبی می دانست که با نگارش کتاب شفا و آثار فلسفی دیگر به قلمرو فوق العاده بحث انگیزی گام نهاده است. هم پرسش های او و هم پاسخ هایی که برایشان می یافت خطرناک بودند. برای مثال، ارسطو و فیلسوفان دیگری زمین را ازلی می شمردند، در حالی که اسلام زمین را مخلوق مستقیم خداوند می شناخت. این سینا می توانست در این مورد و موارد دیگر موضع بینابینی مبهمی بگیرد. اما او در عوض تلفیق آنها پلی بین شان زد و هیچ یک را فدای دیگری نکرد. او با مساله شر نیز همین کار را کرد؛ گویا واقعیت آن را کاملا پذیرفت اما در نهایت، خوش بینانه، مدعی شد که خیر در جهان بر شر غلبه می کند، و آنچه شر به نظر می رسد اغلب ناشی از انکار خیر است، و نشان نمی دهد که بشر ذاتا پلید باشد.
یک کتاب تحقیقی بسیار عالی.متن روان ترجمه خیلی خوب.متنی بسیار شیرین و دلنشین تمام ترجمههای حسن افشار خواندنی است یکی از نکات قوت حسن افشار ترجمه نام کتابهاست که هم امانتداری را رعایت میکند هم عنوانی را انتخاب میکند که رسا و گویاست [بارزترین برگردان نام کتاب : برگردان نام کتاب "صلحی که همه صلحها را بر باد داد " است. حسن افشار و حسن مرتضوی دو تن از مترجمین خوش سلیقه و با دانش بالا هستند که در انتخاب کتابهایی که ترجمه میکنند دقت بالایی نشان میدهند.
عنوان درست کتاب :روشنگری از دست رفته
ای کاش موجود شه 😌