1. خانه
  2. /
  3. کتاب عاشق داعشی من

کتاب عاشق داعشی من

2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
2.5 از 1 رأی

کتاب عاشق داعشی من

My ISIS Lover
٪15
160000
136000
4 از 1 رأی

کتاب داعشی خاطرخواه

My ISIS Lover
ناموجود
28000
معرفی کتاب عاشق داعشی من
"عاشق داعشی من" اثری است به قلم "هاجر عبدالصمد"، نویسنده ی اهل مصر که "مهدیه داوودی" آن را به فارسی برگردانده و انتشارات کتابستان معرفت آن را در دویست و نود و دو صفحه به عرصه ی چاپ رسانده است. این داستان در صدد است تا جنایت های دهشتناک داعش را در بستری از یک داستان عاشقانه به تصویر بکشد و به این طریق گوشه ای از مسائل اجتماع را از دریچه ی دید یک زن مطلقه مورد بررسی قرار دهد.
کاری که "هاجر عبدالصمد" در رمان "عاشق داعشی من" موفق به انجام آن شده، بهره بردن از ابزار ادبی و به کار گیری هنر در جهت به تصویر کشیدن جنایات آشکار داعش است. گروهکی که همچون یک بیماری در منطقه پخش شده و ایدئولوژی مسمومش، جان انسان های بیگناه زیادی را گرفته است.
"عاشق داعشی من" قصه ی دخترانی را روایت می کند که وقتی از ستم ها و بی عدالتی های جامعه ی خود سرخورده می شوند، با سهل انگاری در دام این اندیشه ی مسموم گرفتار می آیند و تنها زمانی به حقیقت قضیه پی می برند که خیلی دیر است و گرفتار یک قوم وحشی و ضدانسانی شده اند. این گرفتاری دردناک اما داستانی شده که مایه ی عبرت و آگاهی بسیاری دیگر می شود. لیلا در زندگی شخصی اش با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند اما وقتی دوستش سمیره به او پیشنهاد ملحق شدن به داعش را می دهد، با چیزهایی که شنیده تصمیم می گیرد به آن ها بپیوندد. در ابتدای کار همه چیز به نظر جذاب و محترمانه می آید اما دیری نمی پاید که او به واقعیت های پشت پرده و حوادثی که تهدیدش می کنند پی خواهد برد.
درباره هاجر عبدالصمد
درباره هاجر عبدالصمد
هاجر عبدالصمد، نویسنده‌ی مصری، متولد اکتبر ۱۹۸۹، فارغ‌التحصیل دانشکده‌ی حسابداری از دانشگاه المنصوره، چند سالی است که در عرصه‌ی نویسندگی قلم می‌زند.
«داعشی خاطرخواه» (حبیبی داعشی) نخستین رمان اوست. قبل از نگارش این رمان، دو داستان کوتاه به نام‌های «پیراهن بلند سفید» (فستان الابیض) و «مرد غریبه» (الرجل الغریب) در کتاب «الوان» ویژه داستان کوتاه عرب در ۲۰۱۵ از ایشان چاپ شده‌بود.
قسمت هایی از کتاب عاشق داعشی من

روز سفر رسید و دخترها سوار جیپ شدند و مصطفی تا فرودگاه بردشان. معلوم نبود درآخر چه چیزی منتظرشان باشد. هواپیما در فرودگاه استانبول به زمین نشست. دخترها هرچه ام سلمان یادشان داده بود انجام دادند و کم کم به خانه ام بلال رسیدند، او که معلوم بود منتظرشان بوده، به دخترها خوش آمد گفت، بعد بردشان به اتاق پذیرایی. دو تا دختر دیگر هم آن جا نشسته بودند، ام بلال گفت: بفرمایین! این هاله و اون هم حیاه است. از تونس اومدن. باهم گپی بزنید تا من براتون چیزی آماده کنم، حتما خیلی گرسنه هستین. دخترها بعد اجازه ای که ام بلال صادر کرد، باهم آشنا شدند، فهمیدند حیاه مترجم زبان فرانسوی است، ولی هاله کارشناس مدیریت بازرگانی و البته بیکار! لیلی گفت: شما چجوری از تونس تا این جا اومدین؟ حیاه گفت: برادران داعشی برای ما توی لیبی ویزای کار جور کردند و ما اول رفتیم لیبی، چند روزی اون جا منتظر موندیم و بعدش با هواپیما اومدیم ترکیه. الآن هم که خونهٔ ام بلالیم. الان چند روزی می شه که این جا منتظریم، بهمون گفتن یه نفر قراره از مصر بیاد و راهنما بشه و ما رو ببره سوریه. دخترها دور میز غذاخوری نشستند. میز پر از خوراکی های خوشمزهٔ ترکیه ای بود. ام بلال تا می توانست کاری کرد به دخترها خوش بگذرد و به آن ها گفت پسرش هم یکی از مردان داعش است و قرار است بیاید و آن ها را به انطاکیه ببرد. بعد از غذا، ام بلال بهشان گفت به اتاق ها بروند و استراحت کنند و تا زمان رفتن همان جا بمانند. دخترها هم گوش کردند، رفتند و خوابیدند تا برای سفری طولانی و سخت آماده شوند. دم غروب، بلال آمد تا دخترها را ببرد. بلال قبل از خروج از خانه، بهشان گفت: اگه کسی ازتون پرسید این جا چه کار می کنید، فقط بگید گردشگرید و من هم راهنماتون ام. دولت ترکیه این روزها خیلی سخت گیر شده، ازتون می خوام خون سرد باشید، خیالتون راحت، من کارت راهنمای گردشگری دارم و می خوام شما رو به انطاکیه ببرم.

نظر کاربران در مورد "کتاب عاشق داعشی من"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

یک کتاب زرد، با نگارش افتضاح و بچگانه... واقعا حیف پول

1403/02/28 | توسطامیری
1
|

خیلی جذاب و قابل تأمل بود. 👌

1402/11/12 | توسطمحمدحسین
0
|

سلام من نشر کتابستان معرفت رو خوندم ترجمه مناسب بود. داستان اونقدر جذابه و سریع اتفاق میفته که در یه نصف روز تمومش کردم. شاید اگر قبلش چند تا سرگذشت واقعی نخونده بودم میگفتم داره بلوف میزنه ولی متاسفانه این اتفاقات اکشن هالیوودی نیست بلکه زندگی واقعی ملت هاست... دید نسبتا واقع بینانه ای داره و جنبه اجتماعی قضیه رو بررسی میکنه. من که خیلی واضح به جواب خیلی از سوالاتم رسیدم البته توی این ژانر زیاد کتاب نخوندم.

1402/05/20 | توسطزارا
3
|