ما درون انقلابی در کیهان شناسی زندگی می کنیم. انقلابی که به اندازه ی چیزی که کوپرنیک پایه گذاشت شگفت آور است. این کتاب یک راهنمای ضروری و درخشان برای آن است.
در این کتاب روشن و خوب نوشته شده ، لارنس کراوس شواهد قانع کننده ای را بیان می کند که کیهان پیچیده ما از حالت داغ و متراکم تکامل یافته است و اینکه چگونه این پیشرفت نظریه پردازان را ترغیب کرده است تا گمانه زنی های جذابی راجع به این که چیزها واقع چگونه آغاز شدند بکنند.
این کتاب به همان اندازه که سرزنده و شوخ طبعانه است آموزنده است و به همان اندازه که قانع کننده است جذاب است.
پیش از این که جلوتر برویم، می خواهم چند کلمه ای درباره ی مفهوم "هیچ" بگویم - مبحثی که بعدا به تفصیل به آن خواهم پرداخت. چون به هنگام بحث درباره ی این پرسش در مجامع عمومی آموخته ام که چیزی بیش از این دیدگاه، فیلسوفان و الاهیات دانان مخالفم را برآشفته نمی کند که من دانشمند را چه به این حرفها که از "هیچ" واقعأ سردر نمی آورم. در این جا وسوسه میشوم که پاسخ دهم که الاهیات دانان در هیچ چیزی خبره نیستند.
یک سده پیش، اگر کسی "هیچ" را به عنوان فضای تهی و فاقد هرگونه شیء مادی واقعی تعریف می کرد، شاید اندک مخالفتی نصیبش میشد. ولی نتایج به دست آمده در سدهی گذشته به ما آموخته که فضای تهی به واقع با نیستی خدشه ناپذیری که پیش از آموختن بیشتر دربارهی کارکرد طبیعت بدیهی می گرفتیم، تفاوت بسیار دارد. اکنون، منتقدین آیین مدار به من گوشزد می کنند که من نمی توانم به فضای تهی "هیچ" اطلاق کنم و در عوض باید آن را "خلا کوانتومی" بنامم، تا بین آن با "هیچ" مورد نظر فیلسوفان یا الاهیات دانان تمایز گذاشته شود.
علم در گسترش درک ما از طبیعت سربلند بوده است، زیرا منش علمی بر سه اصل استوار است: ۱ تا جایی که شاهد و مدرک پیش می رود دنبالش برو؛ ۲ اگر کسی نظریه ای دارد، لازم است بخواهد به همان اندازه که در اثبات درستی اش می کوشد برای اثبات نادرستی اش نیز بکوشد؛ ۳ آزمایش، داور نهایی درستی است، نه خوشایندی حاصل از باورهای پیشین، و نه زیبایی با شکوهی که نثار مدل های نظری شخصی می شود.
ابتدا در زمینه کیهانشناسی مطالعه بکنید، بعد سراغ این کتاب بیاین! این کتاب، مباحث بزرگ کیهانشناسی رو از دیدگاههای جالبی بررسی میکنه طوری که اگر از قبل کیهانشناسی مطالعه کرده باشید، ذهن شما رو کلی باز میکنه!
چرا کتابهای خوب انتشارات مازیار موجود نیستن؟
ترجمه میتونست بهتر باشه
تجربه و مشاهدات صحیح . اما نتیجه گیری کراوس از مشاهدات به درد خودش میخورد این یک نتیجه گیری اشتباه هست
اگه اشتباه بود تو الان فیزیکدان بودی و اون جای تو نشسته بود کامنت مینوشت
در پاسخ به کاربر سایت دوم: اگه نظرات همه دانشمندان بی قید و شرط پذیرفته میشد و جایی برای ایدههای جدید باقی نمیموند دنیای علم به این سطح الانش نمیرسید و دنیا هنوز باور میکرد که تمام دنیا دور زمین میچرخد
فوق العاده عالی و خواندنی برای علاقمندان به کیهان شناسی ، حتما مطالعه کنید مخصوصا با ترجمه سیامک عطاریان