هیچ تبیین یگانه ای برای ظهور رنسانس و آزادی نیروهایی که جهان ما را شکل بخشیده اند، وجود ندارد. با این حال در کتاب حاضر کوشیده ام یک داستان رنسانسی کمتر شناخته شده اما نمونه وار را تعریف کنم، داستان کشف کتاب در باب طبیعت چیزها. مزیت ویژه ی این کشف، انطباق آن است با شیوه و شمایل تلقی ما از چرخش فرهنگی ای که در سرآغازهای زندگی و اندیشه ی مدرن روی داد: نوعی رنسانس، یا نوزایی و تولد دوباره ی عهد باستان. بدین ترتیب، این داستانی است درباره ی این که چگونه جهان به سمت جدیدی چرخید.
بزرگترین مانع برای لذت، درد نیست؛ پندارهای غلط است.
او نوشت چیزی که انسان ها می توانند و باید انجام دهند، غلبه بر ترس هایشان، پذیرش این حقیقت که خودشان و تمام چیزهای پیرامونشان گذرا هستند، و به آغوش کشیدن زیبای و لذت دنیا است.