ایتالیا تعطیلی رسمی ملی مهم تری از 20 سپتامبر نداشت؛ روزی که سربازان ایتالیایی در سال 1870 رم را تسخیر کردند، اما در تمام سال های برقراری این تعطیلی، وقتی میهن پرستان در حال برگزاری جشن این روز بودند، وفاداران به واتیکان عزاداری مخصوص خود را برگزار می کردند. در اوایل سپتامبر سال 1929 پاپ سفیر خود را برای دیدار با «موسولینی» به کاخ نخست وزیری فرستاد تا از او بخواهد که تعطیلی 20 سپتامبر را به پایان برساند و 11 فوریه را به مناسبت بزرگداشت امضای پیمان «لاتران»، جایگزین آن کند.
مذاکرات تا آخرین لحظات درباره حذف تعطیلی ادامه داشت و «موسولینی» کار مفیدی برای حذفش انجام نداد؛ اما مراسم آن سال با فریادهای خوشحالی کمتری برگزار شد. پاپ هنوز چیزهایی برای نمایش تأثیرش در چنته داشت که «موسولینی» از آن آگاه بود. به همین دلیل، «دوچه» سعی کرد او را آرام کند و به او قول داد که دیگر مراسم جشنی برگزار نخواهد شد.
زندگی خانوادگی «موسولینی» در تعارض کامل با رابطه اش با «مارگریتا سارفاتی» بود که خانه اش در رم، محفلی برای هنرمندان، نویسندگان و بزرگان فاشیست شده بود. در نظر «مارگریتا»، «راشل» زنی روستایی با سوادی اندک بود. او از لوازم آرایش استفاده نمی کرد و به سالن های زیبایی هم نمی رفت.