آلبرت انیشتین یکی از بنیانگذاران اصلی نظریه های کوانتوم و نسبیت بود. سال 1925 ، هنگامی که آمار بوز - انیشتین کشف شد ، وی به مبانی نظریه کوانتومی کمک شایانی کرد. با این حال ، پس از کشف مکانیک کوانتومی توسط هایزنبرگ و مکانیک موج توسط شرودینگر ، و با توسعه متعاقب آنها به نظر می رسد که نظرات اینشتین کاملا تغییر یافت. انیشتین در نظریه حرکت براون ، از احتمالات برای اثبات واقعیت اتمها و مولکولها استفاده کرده است. اما ، در سال 1916 ، هنگامی که او مایل به پیش بینی دقیق زمان تابش اتم بود و در پی توسعه نظریه خود و بهبود ضرایب ثابت آن بود، با تعجب گفت که آیا "جذب کوانتومی و انتشار نور می تواند با این معادلات درک شود؟
او بر این عقیده بود که شاید این محاسبات قطعیت لازم را برای درک مسائل پیش رو نداشته باشد. او در باره این موضوع با بور مکاتباتی را انجام داد و سوالات خود را مطرح نمود. همچنین در کنفرانس های علمی که شرکت می کرد در این باره به بحث نشست. کتاب فیزیک و واقعیت ، دیدگاه های انیشتین را درباره ماهیت و ساختار فیزیک و واقعیت بررسی می کند.
به نظر من نظریه ی کوانتوم معاصر، به وسیله ی اصول و مفاهیم خاص پایه ای که پشت سرش پنهان شده است و در کل از مکانیک کلاسیک گرفته شده است، یک فرمالیزاسیون مطلوب از مفاهیم را تشکیل می دهد. با این همه من اعتقاد دارم که این نظریه ، هیچ نکته ی مفیدی را برای حرکت به سوی پیشرفت های آتی به دست نمی دهد. این همان نقطه ای است که انتظارات من بسیار فراخ تر از انتظارات فیزیک دانان معاصر از آن رخت بر می بندد
بعضی از فیزیک دانان از جمله خود من، نمی توانند بپذیرند که باید برای همیشه از اندیشه نمایش مستقیم واقعیت فیزیکی در فضا و زمان دست شست و یا باید تسلیم این نظر شد که رویدادهای طبیعت به بازی های احتمال می مانند
لطفا فهرست کتاب را در بخش معرفی وارد نمایید. با تشکر