بیوگرافی غنی از جزییات پروفسور فیچ که محصول ده سال تحقیق است، زندگی پرمشغله خانم بیچ را در پس زمینه پویای پاریس ادبی در عصر طلایی بین جنگ ها طرح ریزی می کند و به عنوان یک دستاورد تحسین برانگیز و فوق العاده خواندنی در بیوگرافی تاریخی شناخته می شود.
در این اثر سیلویا بیچ به عنوان یکی از برجسته ترین زنان دهه بیست ظاهر می شود.
یک کتاب جذاب ، با پشتوان هی پژوهشی قابل توجه. نوئل فیچ که روی مجموعه ی غنی مقالات سیلویا بیچ کار می کرد ، داستانی عینی نوشت که بسیاری از اشتباهات و قضاوت های غلط را که در خاطره نویسی های ادبی دیگر سال های پرحادثه ی پاریس یافت می شود ، تصحیح می کند.
سیلویا بیچ اعلام کرده است که : « دلدارهای من آدرین منیه و جیمز جویس و شکسپیر و شرکا بودند . » این کتاب داستان این سه دلباختگی است . اولی داستان عشق میان دو زن است . جزئیات آن چندان روشن نبود و داستان در یک بعدازظهر سرد و پرباد ماه مارس در سال ۱۹۱۷ در پاریس آغاز شد ، زن امریکایی خجول و جوانی به نام سیلویا دم در کتابفروشی و کتابخانه امانی ای در کرانه چپ رود سن پا سست کرد . صاحب مغازه ، نویسنده و ناشر جوان و مطمئن به خود فرانسوی به نام آدرین منیه ، فورا از پشت میزش بلند شد و دیدار کننده را با استقبالی گرم به درون کتابفروشی کشاند . تمام بعد از ظهر را با هم صحبت کردند ، از عشق شان به زبان و ادبیات یکدیگر گفتند . سیلویا بیچ ، کارت عضویت کتابخانه در دست که بیرون آمد ، بادی شدید کلاه اسپانیایی لبه پهنش را از سرش کند و وسط خیابان ادئون زمین گذاشت . آدرین منیه دوید و آن را برداشت ، با دست پاکش کرد و آن را به دوست جدیدش برگرداند . وقتی که چشم در چشم شدند ، هر دو به خنده افتادند . به روشنی احساس کردند که این دیدار نخستین دیدار از بسیار دیدار هایشان خواهد بود . اما بیش از اینها هم شد : این دیدار فصل اول یک زندگی ادبی در کنار هم بود ، زندگی ای که به مدت سی و هشت سال دو نسل از نویسندگان آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی را زیر بال و پر خود گرفت.
بی نظیر این کتاب.حتما به علاقمندان پیشنهاد میکنم