کتاب وردست زنبوردار

The Beekeeper's Apprentice
یا در باب جدانشینی ملکه
  • 155,000 تومان
  • تمام شد ، اما میاریمش 😏
  • انتشارات: قطره قطره
    نویسنده:
کد کتاب : 1990
مترجم :
شابک : 978-600-119-956-1
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 438
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1994
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

نامزد جایزه آگاتا کریستی

از کتاب های برگزیده سال به انتخاب انجمن کتابخانه های آمریکا

معرفی کتاب وردست زنبوردار اثر لاوری کینگ

کتاب وردست زنبوردار، رمانی نوشته ی لاوری کینگ است که اولین بار در سال 1994 منتشر شد. شرلوک هولمز در سال 1915 بازنشسته شده و به دور از هیاهوهای زندگی سابق خود، در ساسکس مشغول مطالعه بر روی زنبورهای عسل است... تا اینکه روزی دختری جوان به آن جا می آید. ماری راسل، دختری پانزده ساله، عجیب و خودرأی است که با هوش سرشار خود، حتی شرلوک هولمز را هم تحت تأثیر قرار می دهد. او تحت تعلیم و سرپرستی هولمز، به این کارآگاه بزرگ ثابت می کند که شاگردی زرنگ و توانا است و حتی می تواند به عنوان دستیار هولمز به او کمک کند. آن ها خیلی زود به ولز فراخوانده می شوند تا در پرونده ی یافتن دختر یکی از سناتورهای آمریکایی به اسکاتلندیارد کمک کنند؛ پرونده ای با اهمیت بین المللی که ریشه ای عمیق در گذشته ی شرلوک هولمز دارد.

کتاب وردست زنبوردار

لاوری کینگ
لاوری کینگ، زاده ی 19 سپتامبر 1952، نویسنده ای آمریکایی است. کینگ در اوکلند به دنیا آمد و در سال 1977 در رشته ی ادیان تطبیقی از دانشگاه کالیفرنیا فارغ التحصیل شد. او سپس به نویسندگی روی آورد و داستان های معمایی و کارآگاهی اش، جوایز ادبی متعددی را برای او به ارمغان آوردند.
نکوداشت های کتاب وردست زنبوردار
Remarkably beguiling.
فوق العاده هیجان انگیز.
The Boston Globe

Rousing...Suspenseful.
مهیج... پر از تعلیق.
Chicago Sun-Times

A fascinating and often moving account of an unusual and compelling friendship.
شرحی شگفت آور و اغلب تکان دهنده از یک دوستی غیرمعمول و هیجان انگیز.
The Denver Post

قسمت هایی از کتاب وردست زنبوردار (لذت متن)
اما جنون پیرامونم و آشوبی که در درونم بود، به گونه ای یکدیگر را خنثی می کردند، و من در مرکز جان سالم به در می بردم.

من بیش از خود شرلوک هولمز، شبیه او شده بودم: نابغه، با وسواس های فکری، بی توجه به خودم، بی تفاوت نسبت به دیگران، اما بدون اشتیاق و عشقی عمیق به خوبی های انسان ها که پایه و اساس تمام دوران حرفه ای او بود. او عاشق انسانیتی بود که نمی توانست او را کامل درک کند یا بپذیرد؛ و من، در میانه ی همان نژاد بشری، به یک ماشین تفکر تبدیل شدم.

غیرممکن، هیزمی است که در آتش عشق انداخته می شود.