1. خانه
  2. /
  3. کتاب همه گفتند مرگ بر شاه

کتاب همه گفتند مرگ بر شاه

پیشنهاد ویژه
3.9 از 1 رأی

کتاب همه گفتند مرگ بر شاه

Marg Bar Shah
انتشارات: سوره مهر
٪20
22000
17600
درباره محمدرضا سرشار
درباره محمدرضا سرشار
محمدرضا سرشار (زادهٔ ۲۳ خرداد ۱۳۳۲، کازرون) مشهور به رضا رهگذر، نویسنده و پژوهشگر و منتقد ادبی و گوینده برنامهٔ رادیویی قصه ظهر جمعه است. او در سال ۱۳۳۲ کازرون[۱] متولد شد. اما بیش از شش سال از سالهای اولیه کودکی را در این شهر سپری نکرد. او پس از اخذ دو دیپلم فنی و ریاضی و طی دورهٔ سربازی در کسوت سرباز معلم (سپاهی دانش) در سال ۱۳۵۴، با رتبه دوم در رشتهٔ مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت ایران مشغول به تحصیل شد اما به خاطر علاقه‌ای که به نویسندگی داشت موجب شد تا وارد عرصهٔ هنر شود و در سال ۱۳۵۹ در شیراز ازدواج کرد.
نخستین آثار قلمی سرشار (رهگذر) در سال ۱۳۵۲، در یکی از مجلات هفتگی ادبی، و اولین کتابش در سال ۱۳۵۵ به چاپ رسید. در مجموع، چهار عنوان کتاب و چند داستان کوتاه از سرشار، در دوران پیش از انقلاب متشر شد.
سرشار فعالیت سیاسی در دوران سلطنت دودمان پهلوی را با داستان‌های خود پی می‌گرفت. با وجود این، در دوران اوج‌گیری انقلاب ۵۷، در اواخر دوره صدارت تیمسار ازهاری دستگیر و اوایل نخست وزیری شاهپور بختیار، همراه با خیل زندانیان سیاسی کشور، آزاد شد.
در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال۵۷، حدود ۱۴۰ عنوان کتاب دیگر از وی، در قالب داستان، پژوهش، نقد و مباحث نظری ادبی، به شکل تألیف یا ترجمه، و تعدادی نیز (مانند سه شماره گاهنامه داستان، هفت مجلد قصه‌های انقلاب، دو مجلد «سه شنبه‌های دوست داشتنی» و …)به صورت گردآوری و ویرایش غلیظ، برای کودکان و نوجوانان و بزرگسالان منتشر شد.
قسمت هایی از کتاب همه گفتند مرگ بر شاه

شب بود که این نقشه را کشیدیم؛ درست موقعی که نماز را پشت سر آشیخ مرتضی خواندیم و از مسجد بیرون آمدیم. قرار گذاشتیم به هیچ کس، حرفی نزنیم. هر دو، حالت عجیبی داشتیم. به چهره های یکدیگر که نگاه می کردیم، حرف که می زدیم، معلوم می شد چیزی رویمان اثر گذاشته است. با این وجود، سعی می کردیم به روی خودمان نیاوریم. علی می خواست همان شب نقشه را اجرا کند، ولی من مخالف بودم. می ترسیدم دستمان رو شود. گفتم: «ببین، هنوز خیلی وقت داریم. اگر خدای نکرده از کار ما باخبر شوند، پدرمان را در می آورندها! باشد برای فردا شب!» علی، خیلی محکم گفت: «کسی نمی فهمد. آخر این که کار بزرگی نیست. اگر ما برای این کار کوچک، مرتب امروز و فردا کنیم، خدا می داند هیچوقت موفق نمی شویم.» و...

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب همه گفتند مرگ بر شاه" ثبت می‌کند