من این کتاب را در آغاز به عنوان راهنمای ساده و فهرست وار برای آشنایی با «ایسم» های گوناگون ادبی نوشته بودم به امید اینکه در آینده، اساتید متخصص، نویسندگان و محققان آثار کامل تری در این مورد ارایه کنند، اما چنین نشد و کتاب به عنوان یگانه منبع و حتی کتاب درسی درباره مکتب ها باقی ماند.
از انتشار چاپ دوم «مکتبهای ادبی» که فصلی با عنوان «نظر اجمالی به ادبیات قرن بیستم و درهم ریختن مکتبها» به آن اضافه شده بود، اکنون سیواندی سال میگذرد. در آن مقاله، ادبیات جهان در نیمه اول قرن بیستم، ادبیاتی خوانده شده بود که: «هیچگونه وجه مشترک و توازن و اتفاق نظر ندارد» و اضافه شده بود که: «قرن بیستم را، دورۂ زوال مکتبها مینامند و حتی به عقیده بسیاری از سخن سنجان، شاید دیگر (مکتب) تازه ای در ادبیات به وجود نیاید.