کتاب "خرنامه" یک اثر ادبی ماندگار است که توسط محمد حسن خان اعتمادالسلطنه نوشته شده و توسط علی دهباشی با عنایت و دقت فراوان جمعآوری گردید. این اثر، یک داستان اجتماعی است که از نوع دیگری به نام "منطق الوحش" یا به عبارتی "الحمار یحمل اسفارا" ترجمه و منتشر شده است. منشاء اصلی این کتاب به خاطرات یک خر بازمیگردد. این داستان، به عنوان یکی از قصههایی که برای سرگرمی و سرزندگی نوجوانان نوشته شده، به خوانندهها یک تجربه ادبی شیرین و لذتبخش ارائه میدهد و در کنار این مسأله، مفاهیم آموزنده و نکات پرباری را نیز تدریس میکند.
اعتمادالسلطنه با کتاب "روزنامه خاطرات" به عنوان مهمترین اثر تاریخی او شناخته میشود. این روزنامه توسط وی در دوران ناصری نگاشته شده و در آن دوره نقش بسزایی داشت. علاوه بر این اثر، نویسنده روزنامه خاطرات کتب و ترجمههای دیگری نیز انجام داده است که هر یک از آنها در زمینههای خاص خود اهمیت دارند. "خرنامه" یکی از این کتب مهم به حساب میآید.درازگوش پس از آنکه از چراگاه بیرون آمد، مدتی با جده «تاری وردی» می زیست. چون دولت به تاری وردی روی آورد، خویشاوندان او ترک روستا گفتند و «مذلت دهقانی را به فضیلت تمدن» تبدیل ساخته، به شهر رفتند. تاری وردی اشاره بـــه «میرزا حکیم باشی رشتی امین الاطباء» است که آن ایام معالجه خانواده امین السلطان وری بود. «خدایش رحمت کند که الحق تاری وردی» بود. آن روزگار هم گذشت و خرما عاقبت بخیر گذشت. پس از می دانست و به درستی خدمت می کرد. این طایفه خران نه احمق ند و نه حق ناشناس. قلبی پاک و حساس دارند؛ پاداش نیکی را به نیکی می دهند. و از خیلی جهات بر آدمی مردم آزار شرف دارند و...