درباره رمان فیلبان کور از هومان سالکی در ابتدا آنچه بیش از هر چیز برای من جالب بود، خاطرات معلمی و ناظمی بود. اوایل استخدام در روستایی معاون مدرسه راهنمایی بودم و البته گاهی واقعا همان فیلبان کور بودم؛ چون تجربه نداشتم و وقتی به آن روزها میاندیشم، دعا میکنم فرزندانم مرا ببخشند. اما در سطح وسیع تر، جامعه و متولیان آن برای من تداعی شدند. جامعه ای که فقط پوسته ای از دین در آن نمایان است و متولیان، چون فیلبانانی کور، راه را بر هر اظهار نظری میبندند و میپندارند که در جهت صلاح رعایای خود عمل میکنند. و البته همواره سهیل هایی به پا میخیزند و با قلم و هنر، اعتراض خود را به تصویر میکشند. نثر داستان برای من روان بود و به خوبی پیش رفت.جای توصیف به نظر من کمی خالی بود که البته این فقط نظر شخصی است و بسیاری از منتقدین زبان ساده عاری از توصیف را در زمان فعلی بیشتر میپسندند من به عنوان یک خواننده عاشق اظهار نظر کردم و البته که نه حرفه ای هستم و نه منتقد