احمد پوری را بیشتر به واسطه ترجمۀ شعرهای عاشقانۀ جهان میشناسند. او بعد از گرفتن لیسانس و فوقلیسانساش به ایران برگشت و از همان ابتدا شروع به ترجمۀ شعرهایی از پابلو نرودا، ناظم حکمت، نزار قبانی، فدریکو گارسیا لورکا و... کرد. همچنین او رمانی از بولگاکف و چند داستان دیگر نیز ترجمه کرد.
«دو قدم اینور خط» اولین رمان پوری است؛ و شاید دانستن این موضوع جالب باشد که شخصیت اول این رمان یک مترجم است! مترجمی که میخواهد شعرهایی از آخماتووا ترجمه کند. و انگار تمام این ارجاعات برای خواننده آشناست و ذهن او را پیش خود نویسنده کتاب میبرد.
مضمون اصلی «دو قدم اینور خط» سفر در زمان است. مضمونی که شاید بارها و بارها در این سالها دستمایه خیلی از رمانها و سریالها و فیلمها شده است؛ اما احمد پوری در رمانش، سعی کرده با آوردن جزئیات واقعی، فضای غیرواقعی سفر در زمان را برای مخاطب باورپذیر کند. از محورهای اصلی رمان، چیستی زمان است. در رمان «دو قدم اینور خط» مترجم میخواهد نامهای را که «آیزایا برلین» برای «آخماتووا»، نوشته است به دست آخماتووا برساند. آخماتووا زمانی عاشق ایزایا بوده است؛ عشقی که به سرانجامی نرسیده است.
رمان هفت فصل دارد و در هفت شهر میگذرد؛ تهران، تبریز، باکو و ... در کنار احمد، شخصیت اصلی کتاب، تانیا، دختری روستبار نیز در کتاب شخصیتی تاثیرگذار دارد. او پا به پای احمد جلو میآید تا در موقعیتهای سخت، کمکحالش باشد. او از احمد میخواهد که وقتی رمانش را نوشت، از او هم یادی کند و نامش را ببرد تا شاید روزی روزگاری کسی دیگر، همچون احمد گذرش به اینور خط بیفتد و کتاب را به دست تانیا برساند!
پوری، با انتخاب نام احمد برای شخصیت اصلی کتابش و نیز مشابهتهایی واقعی بین او و خودش، سعی کرده است خواننده را به درون جهان داستان بکشاند و در این سفری که در زمان رخ میدهد او را همراه کند.
خواندن «دو قدم اینور خط» برای خوانندگانی که احمدپوری را میشناسند، شاید خالی از لطف نباشد، خوانندگانی که میخواهند بدانند، این مترجم نامدار شعرهای عاشقانۀ جهان، خودش چگونه جهان داستانش را خلق کرده است.
کتاب دو قدم این ور خط