شخصیتهای رمان «ویران میآیی» حسین سناپور، مثل شخصیتهای رمانهای دیگرش برای خواننده آشنا هستند. انگار خواننده این آدمها را جایی دیده، در یک دورهای با آنها زندگی کرده و یا شاهد زندگیشان از دورتر بوده است.
«ویران میآیی» رمانی است که تم عشق و سیاست را در هم گرده زده است و روایتی آرام و دلنشین دارد. قصۀ عشق فردوس و روزبه است در وقایع سیاسی اجتماعی دهۀ هفتاد. کتاب تعلیق و یا هیجان ویژهای ندارد اما فضایش خواننده را تا انتها با خود همراه میکند.
سناپور همان ابتدای کتاب نوشته است: «خواننده محترم شما میتونید این کتاب را از انتها به ابتدا هم بخونید.» و این ویژگی جالبی است که ساختار این رمان آن را میطلبد. یعنی هشت بخش داستان به گونهای کنار هم قرار گرفتهاند که اگر خواننده کتاب را از اول بخواند، آخر ماجرا را میفهمد و دیگر به دنبال پایان نیست بلکه میخواهد ببیند چه شده که این فرجام برای شخصیتها رقم خورده است. با این نگاه کتاب را تا انتها میخواند؛ اما اگر خواننده تصمیم بگیرد کتاب را فصل به فصل از آخر به اول بخواند، ماجرا را دنبال میکند تا پی ببرد که فرجام ماجرا به کجا ختم میشود که در همان فصل نخستین کتاب است.
حسین سناپور از جمله نویسندگانی است که سعی میکند از مناسبات زندگی اجتماعی معاصر برای داستانهایش بهره بگیرد. رمان «نیمه غایب» او یکی از پرفروشترین رمانهای ایرانی است که بسیاری فضایش را دوست دارند. «ویران میآیی» هم فراز و نشیب خاصی ندارد، آنهایی که فضا و حال و هوای رمانها و کارهای سناپور را دوست دارند، با این رمان ارتباط میگیرند و با آن همراه میشوند؛ با فردوس و روزبه که هر دو به شکلی اتفاقی برای گریز از وضعیتی که در آن هستند، با هم آشنا میشوند. اما از آن آشناییهایی که تلخ پیش میرود و با زندانی شدن و شکنجهی فردوس، این تلخی به اوج خود میرسد.
«ویران میآیی» برای آنهایی که به دنبال خواندن رمانی ایرانی هستند و دلشان رمانی ساده و خوشخوان، با بستری اجتماعی سیاسی میخواهد، میتواند گزینه خوبی باشد.
کتاب ویران می آیی