«حسین سناپور» اکنون پس از سه دهه و انتشار 9 رمان، دیگر به شمایلی تبدیل شده که همواره به وضعیت جامعهی شهری ایران و جوانان متجدد این جامعه میپردازد و دغدغهها، خواستهها، عشقها، دوستیها، روابط و سبک زندگی آنها را با تعمقی ویژه روایت میکند. اگر «لب بر تیغ» و قهرمان یکسوارش را کناری بگذاریم، در باقی آثار سناپور و به ویژه «نیمهی غایب» و «ویران میآیی»، جوانان طبقهی متوسطی تحصیلکرده با سویههای فکری و رفتاری روشنفکرانه، درگیر با سیاست و البته عشق، قهرمانان داستانها بودهاند. شخصیتهایی که در گیرودار گذشته و آینده، اکنونشان را ازدست میدادند و در بحرانهای فردی برآمده از دل شرایط تحمیلی جامعهی ایرانی پس از انقلاب 57، فرو رفته و راه فراری جز پذیرش شرایط و محتومی شکست در خواستههایشان نداشتند. کتاب «کلاهگردانی میان آسوپاسها» روایت وضعیت جوانان حاضر در دههی پنجم انقلاب است، جوانانی آزادتر و بیقیدتر، آگاهتر از منظر حجم عظیم اطلاعات تکثیر شده در عصر انفجار اطلاعات و البته خستهتر و سردرگمتر! شخصیتهای رمان تازهی سناپور، زنان و مردان امروزی طبقهی متوسطی هستند که به همهی مناظر تهران این سالها سرک میکشند و در خلال گفتوگوهایشان قصد دارند به آنچه در سر دارند بپردازند و مسیری برای کامیابیشان برگزینند. سناپور در «کلاهگردانی میان آسوپاسها» به درستی انتهای مسیر حرکت نسلهای آرمانگرای جوانان شهری ایرانی را ترسیم کرده و سرخوردگی عمیق ریشه دوانده در آنها را که منتهی به ناامیدی از مفهوم وطن و سرزمین مادری شده، هویدا میکند. رمان «کلاهگردانی میان آسوپاسها» دعوتیست به خواندن، تماشا و تعمق در دلایل زوال ارزشها و آرمانهایی که هم ما و هم پنج شخصیت داستان دوست دارند حفظ شوند و بمانند، امّا، تاریخ این سرزمین، تاریخ همین «امّا»هاست!
کتاب کلاه گردانی میان آس و پاس ها