1. خانه
  2. /
  3. کتاب نبرد

کتاب نبرد

2.5 از 1 رأی

کتاب نبرد

The Campaign
انتشارات: ماهی
٪15
235000
199750
معرفی کتاب نبرد
در رمان نبرد ، روایت تاریخی انقلاب آزادیبخش آمریکای لاتین رو در بستر یک عشق رمانتیک شرح و بسط میده و در اون به دنبال جستجوی عاملی وحدتبخش و هویتبخش به آمریکای لاتین میگرده، کارلوس فوئنتس دوره ی تحولی عمیق که خودش آن را "زمان رمانتیک" می نامد بررسی می کند . کارلوس فونتس این نویسنده برجسته ی مکزیکی رمان سبک تجربی خود را با این داستان سر راست تاریخی دنبال می کند تا تبی انقلابی را که در آمریکای لاتین قرن نوزدهم افتاده بود ، دنبال کند. پس از حمله ناپلئونی اسپانیا ، مستعمرات اسپانیایی جهان جدید به آشفتگی فرو می روند. قهرمان فوئنتس که با ایده های نویسنده ی فرانسوی روسو اغوا شده و به دلیل نابرابری نژادی در اطرافش بیمار است ، به یک جنگنده چریکی در شورش های مختلف آمریکای لاتین تبدیل می شود. قهرمان او ، بالتاسار بوستوس ، پسر یک زمین دار ثروتمند ، کودک یک قاضی برجسته را ربوده و آن را جایگزین کودک سیاه یک زن فاحشه می کند. با این حال ، هنگامی که او مادر کودک را به خود جلب می کند ، فورا عاشق او می شود و به یک سفر اضطراب آور ناراحت کننده می رود تا عمل خود را جبران کند و عشق او را به دست آورد. نبرد، داستان نبرد عمومی و شخصی برای رستگار شدن یک مرد را به خوبی به تصویر می کشد. ماجراجویی های فرزند آرمانگرای انقلابی یک مرد زمین دار ثروتمند آرژانتینی ، او را درگیر مبارزات و تضادهایی می کند که چون بلایی به جان آمریکای اسپانیایی افتاده و در نهایت به آن شکل داده است.
درباره کارلوس فوئنتس
درباره کارلوس فوئنتس
کارلوس فوئنتس (به اسپانیایی: Carlos Fuentes Macías) (زاده ی ۱۱ نوامبر ۱۹۲۸ - درگذشته ی ۱۵ مه ۲۰۱۲) نویسنده ی مکزیکی و یکی از سرشناس ترین و پر آوازه ترین نویسندگان اسپانیایی زبان بود. آثار او به بسیاری از زبان ها ترجمه شده اند.پدر وی از دیپلمات های مشهور مکزیک بود و از این رو کودکی اش در کشورهای مختلفی سپری شد. در سال ۱۹۳۶ خانواده اش در شهر واشنگتن دی سی اقامت گزید و این باعث شد که با زبان انگلیسی نیز آشنا شود.در سال ۱۹۵۹ با بازیگر سینما ریتا ماسدو ازدواج کرد، که این ازدواج تا سال ۱۹۷۳ ادامه داشت. او شغل پدر را ادامه داد و به دنیای سیاست وارد شد و برای نخستین بار در سال ۱۹۶۵ به عنوان سفیر مکزیک در لندن انتخاب شد و بعدها نیز در فرانسه و چند کشور دیگر اروپایی هم چون هلند، پرتغال و ایتالیا نیز سفیر بود. نخستین مجموعه داستان های کوتاه فوئنتس در سال ۱۹۵۴ منتشر شد.در ۲۹ سالگی نخستین رمان خود با عنوان «جایی که هوا صاف است» را منتشر کرد. آخرین رمان فوئنتس ولاد نام دارد که در زمان حیاتش به چاپ نرسید. فوئنتس درباره ی این رمان گفته بود که این کتاب داستان زندگی یک خون آشام است. ولاد از اقامت خود در اروپا خسته می شود و به مکزیکوسیتی سفر می کند.
نکوداشت های کتاب نبرد

فوق العاده تصور شده است.

Washington Post
قسمت هایی از کتاب نبرد

ما از قانون اطاعت می کنیم اما اجرایش نمی کنیم .

دوست من بالتاسار که منشی دادگاه بود، وقتی اتهامات آن قهرمان سابق را شنید، پیش خود خیال کرد که از برکت شور و هیجان و شتاب رویدادها به موقعیتی والا رسیده. باری، همه ی شنیده هایش را نوشت و این سند را در مرحله ای خاص از رفاقت طولانی و پیش بینی ناپذیرمان برای من فرستاد: «از آنجا که لی نیرس غیابا محاکمه می شود، ناچارم پیش خود او را مجسم کنم که با کلاه گیسی که نیمه کاره پودر زده اینجا نشسته؛ یک روز پر شروشور و روز دیگر بی سروصدا و وارفته. ظاهرا چیزی که کم داریم یک معترض است که قدم پیش بگذارد و تمام افتخاراتش را از او خلع کند و حکمی برایش صادر کند. می دانی، وارلا، من شراره ی لرزانی را مجسم می کنم که از چشم لی نیرس می گذرد. این شراره را می بینم و با خودم می گویم آیا ما سه رفیق اهل کافه د مالکوس خودمان را برای وقایع آماده کرده ایم؟ من این روزها خیلی جوش وجلا می زنم، اما متأسفم از این که تقدیرمان این است که افتخاری پا در هوا نصیبمان بشود و این روحیه ی عجولی که داریم تا چشم به هم بزنیم آن را هم به باد می دهد. اسم سه نفرمان را می نویسم.

این یادداشت ها را از دوستم گرفتم و پیش خود او را مجسم کردم که با صبر و متانتی ستودنی وظیفه ی منشی را در محاکمه ی نایب السلطنه ها به انجام می رساند. چیزی که نمی دانستم این بود که بالتاسار همان وقت با وسواس تمام مشغول تمرین یک رشته عملیات بود. مارکی د کابرا،‏ مردی خشک و پیر و بدذات، بر جلسات دادگاه نظارت می کرد. این مرد حتی نگاهی به منشی، یعنی بالتاسار، نمی انداخت، اما بالتاسار چهارچشمی مراقب رئیس دادگاه بود و می کوشید فکر او را بخواند و تک تک حرکاتش را زیر نظر داشته باشد. فراتر از این ها، همان طور که خواهیم دید، بالتاسار به این مرد حسادت می کرد.

مقالات مرتبط با کتاب نبرد
نویسنده‌های معروف جا مانده از نوبل ادبیات
نویسنده‌های معروف جا مانده از نوبل ادبیات
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب نبرد"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

دارم این کتاب رو می‌خونم... و غمگینم. آقای کوثری ادبیات اسپانیایی‌زبان رو از انگلیسی ترجمه می‌کنن و این مشکلی نیست، خیلی هم خوب، خیلی به ایشون مدیون هستیم، اما چیزی که ناراحتم می‌کنه اینه که تلفظِ درستِ نام‌های اسپانیایی براشون هیچ اهمیتی نداره! مثلاً در این کتاب بارلا رو وارلا و موخیکا رو موگیکا ترجمه کردند. از این جهت کار آقای مهدی غبرایی به دلم نشست که در ترجمه کتاب "موج‌آفرینی" از آقای میرعباسی کمک گرفتند برای تلفظ درست اسامی اسپانیایی.

1402/04/06 | توسطمیلاد نجف‌زاده
1
|

نبرد دومین اثری بود که از فوئنتس می‌خواندم. ولی آئورا چیز دیگری بود

1401/06/31 | توسطImfarza
0
|

داستان چریکی که عاشق میشه توی بسترتاریخ آمریکای جنوبی با ترجمه درخشان عبدالله کوثری

1401/06/15 | توسطآرش ایجاد
3
|