مرگ آرتمیوکروز رمانی است که در سال 1962 توسط کارلوس فوئنتس نویسنده مکزیکی نوشته شده است. این کتاب نقطه عطفی در پیشرفت ادبیات آمریکای لاتین به حساب می آید.
آرتمیو کروز ، یک سرباز فاسد ، سیاستمدار و روزنامه نگاری است که در حال یادآوری وقایع شکل گرفته در زندگی خود ، از انقلاب مکزیک تا عضویت در حزب انقلاب مکزیک در آخرین لحظات زندگی خود می باشد. خانواده وی در اطراف جمع می شوند و از او می خواهند که وصیت کند. آرتیمو از علاقه ای به کلیسا ندارد و به این دلیل وصیت نامه خود را از کشیشی که بر بالین او آورده اند پنهان کرده است. سرهنگ کروز دلبستگی شدیدی به دنیا دارد و فکر این که در حال مرگ است او را بیش از هر چیز ناراحت می کند.
با شروع این رمان ، آرتمیو کروز ، روزنامه نگار بزرگ و ثروتمند در حالی که در بستر است قسمت های مهم زندگی خود را به یاد می آورد. کارلوس فوئنتس خاطرات کروز را، از مبارزات قهرمانانه او در طول انقلاب مکزیک و صعود بی امان او از فقر به ثروت را به زیبایی هرچه تمام تر بیان می کند.
بسیار قابل توجه . داستان درامی که آن را تصویر می کند ، طنزی فاسد و گفتگویی تیز است.
بسیار جذاب. قطعا این کتاب بهترین اثر فوئنتس و شاهکاری در ادبیات لاتین است.
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
سورئالیسم را بیشتر با هنرهای تجسمی می شناسند اما در واقع، این جنبش نه تنها در هنرهای تجسمی، بلکه در ادبیات ریشه دارد.
شاهکار دیگری از فوئنتس...
داستان خیلی خوب، روایت متفاوت، ترجمه عالی کتاب به سبک جریان سیال ذهن و با روایتی متفاوت نوشته شده.
میتوان گفت همان تم داستان مرگ ایوان ایلیچ با سبک نویسندگی کارلوس فوئنتس و گستردگی و بسط بیشتر. البته از زمین تا آسمان فرق هست بین این دو اثر. ترجمه هم که شاهکاری است برای خودش هرچند که از زبان اصلی نیست.