یک داستان بلند ، افسانه ای ، عاشقانه ، یک کتاب آشپزی مکزیکی و کتاب خانگی برای درمان ملال، همه در یک صفحه قرار گرفته است . آب برای شکلات یکی از غذاهای خوشمزه از لورا اسکیوئل است.
با آن نگاه کاونده که جامه را می درید، دیگر هیچ چیز نمی توانست بر احوال سابق بماند. تیتا با تمام جسم خود دریافت که چگونه آتش عناصر را دگرگون می کند، چگونه یک چانه آرد ذرت به یک گرده نان تبدیل می شود و چگونه جانی که از آتش عشق گرما نیافته، از زندگی خالیست.
مادربزرگم نظریهٔ بسیار جالبی داشت. می گفت هر یک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد می شویم اما خودمان قادر نیستیم کبریتها را روشن کنیم؛ همان طور که دیدی برای این کار محتاج اکسیژن و شمع هستیم. در این مورد، به عنوان مثال اکسیژن از نفس کسی می آید که دوستش داریم؛ شمع می تواند هر نوع موسیقی، نوازش، کلام یا صدایی باشد که یکی از چوب کبریتها را مشتعل می کند. برای لحظه ای از فشار احساسات گیج می شویم و گرمای مطبوعی وجودمان را دربرمی گیرد که با مرور زمان فروکش می کند، تا انفجار تازه ای جایگزین آن شود. هر آدمی باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله ور نگه می دارد و از آنجا که یکی از عوامل آتش زا همان سوختی است که به وجودمان می رسد، انفجار تنها هنگامی ایجاد می شود که سوخت موجود باشد. خلاصهٔ کلام، آن آتش غذای روح است. اگر کسی به موقع درنیابد که چه چیزی آتش درون را شعله ور می کند، قوطی کبریت وجودش نم برمی دارد و هیچ یک از چوب کبریتهایش هیچ وقت روشن نمی شود.
ترجمه ش چطوره ، روونه؟
بچهها انتشارات و مترجم چطور بود؟ روانه؟
جالبه که کامنتهای منفی درباره کار خودتان رو نمیزارید
لطیفترین کتابی که تا حالا خوندم ، مثل موسیقی روح رو نوازش میکنه 🩷
چقدر این کتاب زیبا بود
داستانی که با تلخی فراوان شروع شد و هر چه پیش رفت جالبتر شد قلم نویسنده و نحوه روایت داستان فوق العاده لطیف بود اصلا قابل پیش بینی نبود ترجمه کتاب هم قابل قبول بود خیلی لذت بردم و راغب شدم کتابهای دیگر لورا اسکوئیول را مطالعه کنم
عاشق جادوهاش بودم! نقش اصلی دختری هست که عاشق آشپزیه و بیشتر زندگیشو توی آشپزخونه میگذرونه ولی مسئلهی دردناک وجودِ مادری هست که دست نامادری سیندرلا رو از پشت بسته! همیشه از تیتا ناراضی هست و سرکوفتش میزنه و ... . داستان عشقش هم بیشتر تلخه تا شیرین. درباره پایانش هم نمیتونم بگم خوب بود یا بد چون به نظرم هردو بود
بنظرتون کتاب برای یک فرد دوازده ساله خوب هست؟
سلام خیر داستان در بخش هایی کمی +۱۸ است
۱۲ ساله دهه شصتی یا ۱۲ ساله دهه ۹۰ ؟ فرق داره.
من هم به تازگی این کتاب روخوندم فوق العاده و تکاندهنده بود
فوق العاده زیبا و دلنشین. داستانی عاشقانه و سنت شکنانه و گیرا ! این کتاب که در سبک رئالیسم جادویی نوشته شده و با تعابیر عاشقانهی داستان ترکیب شده لذت خوندن و غرق شدن درونش رو چند برابر کرده :) داستان در قلب مکزیک و دربارهی یک سنت غلط و رایج برای زنان هست. طبق این سنت دختر آخر خانواده حق نداره ازدواج کنه و باید تا اخر عمر پرستاری مادرش رو بکنه. و معنی اسم کتاب اصطلاحیست که اشاره به تمایلات جنسی داره. خوندن این کتاب عاشقانه که با غذاهای مکزیکی ترکیب شده رو از دست ندید :)