یکی از جذاب ترین رمان ها در زبان انگلیسی.
با پرداخت هایی کنایه آمیز به رسوم اجتماعی، عشق و ازدواج.
کاراکترهای آستین، تمام طیف احساسات و پیچیدگی های اخلاقی انسان را در خود دارند.
تو روحم را می شکافی. نیمی از من اندوه است و نیمی دیگر امید... عاشق هیچکس نبوده ام به جز تو.
زمانی که درد به پایان می رسد، به یاد آوردنش معمولا به یک لذت تبدیل می شود.
حالا مثل غریبه ها بودند؛ بدتر از غریبه ها، چون هیچ وقت نمی توانستند با هم آشنا شوند.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.
در این مطلب به تعدادی از برجسته ترین نویسندگان بریتانیایی می پردازیم که آثارشان، جایگاهی ماندگار را در هنر ادبیات برای آن ها به ارمغان آورده است.
دو نیرو در دنیا وجود دارد؛ یکی شمشیر است و دیگری قلم. نیروی سومی نیز هست که از آن دو قدرتمندتر است: نیروی زنان.
محققین بیش از 1700 رمان را بررسی کرده اند و در نتیجه ی این تحقیق شش نوع داستان مشخص شده اند – ولی آیا آن ها داستان های دوست داشتنی ما را هم شامل می شوند؟
طرفداران جین آستین، این نویسنده ی بزرگ انگلیسی را بیشتر به عنوان راهنمایی جذاب برای گشت و گذار در دنیای عشق می شناسند و دوست دارند.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
همه ی ما شنیده ایم که "کتاب ها ما را به دنیای خود می برند." حالا این را هم اضافه کنیم که تجربه نشان داده کتاب ها گاهی ممکن است باعث شوند عاشق شویم
از نظر من رمان متوسطی بود و بهترین کار جین آستین همون غرور و تعصبه
کتاب داستان قشنگی داره ساده و خوشخوان من دوسش داشتم 🥰
برخلاف اسم کتاب اولش خیلی ترغیب نشدم بخونمش😅 ولی بعد از ۵۰ صفحه داستان روی روال میوفته و تازه از اون جا به بعد جذاب میشه. قشنگ و شیرین بود اگر به کارای جین آستین علاقه دارید بخونید حتما.
داستانهای جین آستین تقریبا از یک تم واحد شگل میگیرد، در یک کلمه؛ عشق. اما عشق نه به معنای زرد و بی محتوای آن. ظرافت شخصیتها، کنش و واکنش، درهم تنیدگی و همه آن خلق و خوی انسانی به دقت در پیکرهی داستانها وجود دارد. لطفا بیانصافی نکنید جین آستین مثل یک طراح فرش، تار و پود شخصیتها را در داستانهاش بافته است. کسانی میتوانند از داستانهای آستین لذت ببرند که دو مساله را در خواندن این داستانها رعایت کنند: ۱. در نظر گرفتن زمان خلق داستان. از این جهت که دربارهی زمانهی خودش مینویسد کما اینکه این ظرافتها همچنان پابرجاست و موضوع اصلی زندگی امروز انسانها. ۲. اینکه نباید جین آستین را با جیمزجویس و فرانتس کافکا و فئودور داستایفسکی در یک راستا و تفکر در نظر گرفت. هر کدام به سان گلی رنگی و بویی دارند. در پایان اینکه نخواندن داستانهای جین آستین و خواهران برونته، غفلتی بزرگ است این را تاریخ ثابت میکند.
این کتاب بی نهایت قشنگ و دوست داشتنیِ
به وضوح، تلف کردن وقت و پولم و کاغذ بود....
لطفا کاربرانی که واقعا کتابها رو میخونن نظراتشون رو بنویسن چون انعکاس نظرات واقعی دوستانی که کتابها رو واقعا مطالعه کردند خیلی تاثیر داره برای مراجعه کنندگان به نظرات . مثلا دوستی به اسم ایمفرزا ( البته به انگلیسی ) در یک روز نسبت به چندین کتاب نظر داده و همه نظراتشون هم بصورت سوال برانگیزی مثبت هست ، خب معلومه که یا کتابها رو اصلا مطالعه نکردند و یا یک هدف دیگه ای دارند . ( لطفا به نظرات ایشون و تاریخ اظهار نظراتشون در کتابهای خواهران برونته مراجعه کنید ) متشکرم
دوست عزیز و گرامی بنده برای اولین بار امروز چند تا کامنت در مورد یه تعداد کتاب و اینجا نوشتم.بنده هم تعدادی کتاب خواندم.تا بحال هیچ نظری ندادم و امروز چند تا نظر در مورد کتابهای خوانده شده نوشتم.اما در مورد نظرات مثبت که طبق فرموده شما شخصی داده است بنده سعی کردم بهترین و فاخرترین اثرها را بخوانم که بدیهی است نظراتم مثبت خواهد بود.
ربطی نداره دوست عزیز. منم وقتی کتابایی که قبلا خوندم رو اینجا میبینم اینکارو میکنم.
لذتی که از مطالعهی این کتاب بردم تقریبا بی سابقه بود. تجربهی اون همه احساس متضاد ، از امید و شادی گرفته تا حسادت و ناامیدی و پشیمانی ، همه و همه به قدری ملموس و قابل درک بود که گاهی منو متعجب میکرد که چطور این همه حس مختلف میتونه در یک داستان گنجونده بشه و اصلا هم خسته کننده نباشه
معلوم شخصیت فیکی پشت این اکانت هست، چرا در مورد اکثر کتابهای معروف جهان نظر میدین؟ این رفتار شما نتیجه متقابل طرز فکرتون بوجود میاره
خانم غلام یعنی اینکه چون ایشون کتابهای خوب جهان رو مطالعه کرده و نظر خودشو نشون میده ادم فیکی هست😐 واقعا ربطی نداره ...
حالا درک میکنم که چرا کتابهای جین آستن با گذشت همهی این سالها هنوز هم محبوب دل هاست.حس اصالت و تعلق خاطری که این کتاب به خواننده القا میکنه و شخصیت پردازی فوق العادهی داستان ، امتیازات ویژه و بارزی بودن که این کتاب رو برای من به یک اثر شیرین و خواندنی تبدیل کردند
شخصیت ان بی نظیره
من که خیلی دوستش دارم
بالاخره با این کتاب عملیات جین آستین خوانی تمام شد. به نظرم ترغیب یکی از بهترینهای جین آستین است و جدا افسوس میخورم زودتر نخواندمش.
کتاب بسیار خسته کننده بود طوری که من به غیر از ۵۰ تا صفحه بیشتر نتونستم بخونم، تمام کتابهای جین آستن شبیه همن فقط اسم کاراکترهای داستان عوض میشه . همون داستان، همون فراز و فرود و همون پایان. این نویسنده هیچ حرفی واسه گفتن نداره هیچ فرقی هم بین داستان غرور و تغصب و عقل و احساس و ترغیب نیست.
دقیقا همینطوره من تقریبا همه کتابهاشون خوندم داستانشون تکراری و کلیشه ای و متناسب با همون دوران خودشه نه الان. کسانی که این همه تمجید میکنن احتمالا رمانهای جدید رو نخوندن مثل فریدا مک فادن یا تولتز و مایکلیدس صد برابر ازین رمانهای کلیشه ای بهترن
کتاب خیلی خوبیه. مخصوصا با ترجمهی اقای رضایی
نشر نی بسیار عالی ترجمه کرده دست مترجمش درد نکند حتی دونسخهی موجود از کتاب را قرار داده تا خواننده بتواند لذت ببرد
ترجمه بسیار بسیار بد از نشر مهتاب...این کتاب زیبا رو با انتشارات نخونید
اتفاقا ترجمهش خوبه