کتاب گرینگوی پیر

The Old Gringo
کد کتاب : 420
مترجم :
شابک : 978-964-209-167-6
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 192
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1967
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

برنده ی جایزه ی IILA سال 1989

فیلمی با همین عنوان و بر اساس این کتاب در سال 1989 ساخته شده است.

معرفی کتاب گرینگوی پیر اثر کارلوس فوئنتس

رمان گرینگوی پیر، یکی از شناخته شده ترین آثار کارلوس فوئنتس به حساب می آید و رمانی پیچیده است که روان شناسی، اسطوره شناسی و رویدادهای سیاسی تأثیرگذار بر فرهنگ مکزیک را در هم می آمیزد. رمان گرینگوی پیر، داستان نویسنده، سرباز و روزنامه نگاری آمریکایی به نام امبروز بیرس و روزهای پایانی و اسرارآمیز حضورش در مکزیک را روایت می کند. امبروز در این روزها، در میان سربازان پانچو ویا زندگی می کند و ملاقاتش با ژنرال توماس آرویو، نقش بسیار مهمی در پیش برد داستان دارد. در پایان، ناسازگاری دو کشور-یا به شکل متناقضی، نزدیکی و شباهت آن ها-سرنوشت امبروز و ژنرال آرویو را تحت تأثیر خود قرار می دهد. رمان گرینگوی پیر، رمانی است که بیش از همه چیز، به تاریخ تراژیک دو فرهنگ در حال منازعه می پردازد.

کتاب گرینگوی پیر

کارلوس فوئنتس
کارلوس فوئنتس (به اسپانیایی: Carlos Fuentes Macías) (زاده ی ۱۱ نوامبر ۱۹۲۸ - درگذشته ی ۱۵ مه ۲۰۱۲) نویسنده ی مکزیکی و یکی از سرشناس ترین و پر آوازه ترین نویسندگان اسپانیایی زبان بود. آثار او به بسیاری از زبان ها ترجمه شده اند.پدر وی از دیپلمات های مشهور مکزیک بود و از این رو کودکی اش در کشورهای مختلفی سپری شد. در سال ۱۹۳۶ خانواده اش در شهر واشنگتن دی سی اقامت گزید و این باعث شد که با زبان انگلیسی نیز آشنا شود.در سال ۱۹۵۹ با بازیگر سینما ریتا ماسدو ازدواج کرد، که این ازدواج تا سال ۱۹۷۳ ...
نکوداشت های کتاب گرینگوی پیر
A dazzling novel that possesses the weight and resonance of myth.
رمانی خیره کننده که دارای غنا و تأثیرگذاری داستان های اسطوره ای است.
New York Times New York Times

A perfect little gemstone, faceted by a master craftsman.
گوهری کوچک و بی نقص، رونمایی شده توسط استادی چیره دست.
Chicago Tribune Book World

A lyrical and philosophical tale.
حکایتی غزل گونه و فلسفی.
Publishers Weekly Publishers Weekly

قسمت هایی از کتاب گرینگوی پیر (لذت متن)
چرا ما از یک سرباز شجاع یا یک مأمور آتش نشانی قدردانی می کنیم و از آدمی که به جا و به موقع خودکشی کرده، نه؟

دخترم قسم خورد که دیگر هیچ وقت سراغی از من نگیرد. به من گفت می میرم بی آنکه دیگر چشمم به روی تو بیفتد و امیدوارم تو هم قبل از این که بفهمی چه قدر دلت برای من تنگ شده، بمیری. اما من حرفش را باور نمی کنم دوشیزه هریت، باور نمی کنم چون در چشم هایش آن امید سوزان را دیدم، امید به این که من روزی همه ی آن چیزهای کوچکی را که به رغم همه چیز، ما را سال ها با هم نگه داشته بود، به یاد بیاورم.

اگر لازم باشد ذهن چند پاره ی ما، عشق را ابداع می کند، عشق را تصور می کند یا ادای عشق را در می آورد اما بی آن سر نمی کند.