رمانی خیره کننده که دارای غنا و تأثیرگذاری داستان های اسطوره ای است.
گوهری کوچک و بی نقص، رونمایی شده توسط استادی چیره دست.
حکایتی غزل گونه و فلسفی.
چرا ما از یک سرباز شجاع یا یک مأمور آتش نشانی قدردانی می کنیم و از آدمی که به جا و به موقع خودکشی کرده، نه؟
دخترم قسم خورد که دیگر هیچ وقت سراغی از من نگیرد. به من گفت می میرم بی آنکه دیگر چشمم به روی تو بیفتد و امیدوارم تو هم قبل از این که بفهمی چه قدر دلت برای من تنگ شده، بمیری. اما من حرفش را باور نمی کنم دوشیزه هریت، باور نمی کنم چون در چشم هایش آن امید سوزان را دیدم، امید به این که من روزی همه ی آن چیزهای کوچکی را که به رغم همه چیز، ما را سال ها با هم نگه داشته بود، به یاد بیاورم.
اگر لازم باشد ذهن چند پاره ی ما، عشق را ابداع می کند، عشق را تصور می کند یا ادای عشق را در می آورد اما بی آن سر نمی کند.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
قلم بی نظیر فوئنتس در کنار برگی از تاریخ مکزیک با پایانی بسیار جالب. تنها بدی این کتاب کشش اون هست. پتانسیل داستانی در حدی نبود که بتونه بار قلم فوئنتس رو بکشه. ترجمه استاد کوثری هم عالی بود.
داستانی جذاب از فئونتس بزرگ
با درود کتابهای انتشاریافته در ایران کتاب، مورد توجه من هستند، خاصه این که از اکثر نویسندگان آمریکای لاتین در بین آنها یافت میشود. محبوبترین نویسندگان آمریکای لاتین که میشناسم: مارکز، فوئنتس، یوسا و خوان رولفو و.....