ادبیات نوگرا یا ادبیات مدرن، در اواخر سده ۱۹ میلادی و اوایل سده بیستم در اروپا و آمریکای شمالی ریشه دارد و خصیصه اصلی اش، شکستن آگاهانه روش های سنتی نوشتن، هم در شعر و هم در داستان است. این جنبش ادبی، به شکل آگاهانه حالت های سنتی را از بین برد و فرم جدیدی را برای بیان احساسات انتخاب کرد. وحشت از جنگ جهانی اول، پیش فرض های غالب در مورد جامعه را در ذهن نوگرایان زنده کرد و نوگرایان، از میان همه با کسانی همچون زیگموند فروید و کارل مارکس که عقلانیت ذهن بشر را به چالش می کشیدند، هم داستان شده و از آنان، متأثر شدند.
این شاعر و نویسندهی پرتغالی تأثیرگذار، زندگیِ هرچند کوتاه اما شگفتانگیزی را تجربه کرد.
در ادامهی این مطلب، بخش هایی یکسان از ترجمه های مختلف کتاب «گور به گور» اثر «ویلیام فاکنر» را با هم می خوانیم.
در این مطلب به شکل خلاصه، با مسیر شکلگیری ادبیات مدرن ایران و چهره های تأثیرگذار در این حوزه بیشتر آشنا می شویم.
کتاب «گور به گور» از همان زمان تا کنون، به عنوان یک اثر کلاسیک آمریکایی در نظر گرفته شده، و مخاطبین زیادی را مسحور کرده و به چالش کشیده است.
داستان «خانم دلوی» بر جای جای داستان «ساعت ها» سایه افکنده—اما به شکلی باورپذیر، مبتکرانه و جذاب، چون یکی از تِم های اصلی رمان «ساعت ها»، سایه افکندنِ خاطرات و کتاب ها بر زندگیِ کنونی است.