کتاب ارباب ها

The Bosses
کد کتاب : 20777
مترجم :
شابک : 978-9642093281
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 144
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1957
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 3 اردیبهشت

ارباب ها
The Bosses
کد کتاب : 20778
مترجم :
شابک : 978-9640017067
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 112
سال انتشار شمسی : 1394
سال انتشار میلادی : 1957
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب ارباب ها اثر ماریانو آزوئلا

کتاب ارباب ها که می توان آن را جزو ادبیات انتقادی به حساب آورد، نوشته ی ماریانو آزوئلا، نویسنده ی مطرح مکزیکی تبار است.
داستان رمان ارباب ها در زمان ریاست جمهوری (1911 تا 1913) فرانسیسکو مادرو (1913-1873) ، انقلابی موفق که رئیس جمهور قبلی را برکنار کرده است ، میگذرد. خانواده ای روی کار آمده اند که از مردم بهره کشی کرده و از این طریق هر روز بر ثروت خود می افزایند. جو استبداد بر این سرزمین حاکم است و مردم چاره ای جز اطاعت از این ارباب ها ندارند چرا که سرکشی از فرمان آنها و اعتراض به اعمال وحشیانه و خشن و غیر انسانی شان عاقبتی وحشتناک به همراه دارد.عمده ی داستان این رمان بر زندگی دو نفر از اهالی آن منطقه متمرکز است: دون خوانتیتو و رودریگز. ارباب های بی وجدان و بی شرف سعی می کنند زندگی این دو مرد را خراب کنند: دون خوانیتو ، یک تاجر صادق ، که از محل زندگی اش دزدیده می شود ، و رودریگز ، یک منشی ایده آلیست .این دو مرد جسور به خود جرئت اعتراض می دهند و ...
ماریانو مازوئلا که خود در دوره ی ریاست مادرو زیسته است می کوشد تمام اعمال وحشیانه و غاصبانه ی این حکومت را با زبانی تند و تیز و گزنده و در عین حال شوخ و طعنه آمیز به تصویر کشیده و روایت کند.
کتاب ارباب ها ترجمه ی مترجم زبردست سروش حبیبی است و انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کرده است.

کتاب ارباب ها

ماریانو آزوئلا
ماریانو آزوئلا گونزالز (Mariano Azuela González) رمان‌نویس مکزیکی است. مضمون عمده آثار او نظامی گری و سیاست است.او رمان، آثاری برای تئاتر و نقد ادبینوشته است.او نخستین "رمان نویسان انقلابی" است و بر سایر رمان نویس های اعتراض اجتماعی تأثیر گذاشت.
قسمت هایی از کتاب ارباب ها (لذت متن)
هر دو وارد کلیسا شدند. صدای قدم های شان در فضای تاریک و خنک کلیسا، زیر سقف ضربی، منعکس می شد. میز دعای کشیش پیدا نبود و فقط می شد حدس زد که کشیشی عبوس و کسل، با شمارش تسبیح، دعایی را زیر لب قرقره می کند و ده دوازده زن شال به سر هم با ناله ضعیفی، جواب های دعایش را تکرار می کنند. پرهیب ردای ارغوانی سرورمان مسیح در قتلگاه، در سوسوی چراغ نفتی به چشم می آمد.

دون تیموتئو که مغلوب احساسات خود شده بود، به زانو افتاد و شتابان دعا کرد: «آری، دوران سلطنت فرا رسد، سلطنت مردم شرافتمند و عادل. مرگ بر سینتیفیکوها. سلطنت مردم پاکدل، سلطنت رحم آورندگان و نیکان، آنان که به گفته دون خوستو سیرا در عطش عدل می سوزند.» دون تیموتئو برخاست و با عجله کلیسا را ترک کرد. در باشگاه، حال خوشی داشت. خوارز و مادرو را با مسیح مقایسه کرد و با تأکید و تکرار گفت: «احترام به حقوق همسایگان، یعنی صلح…»