1. خانه
  2. /
  3. کتاب قاضی

کتاب قاضی

نویسنده: ایوان کلیما
3.4 از 5 رأی

کتاب قاضی

Judge on trial
٪15
680000
578000
معرفی کتاب قاضی
نکته‌ای درباره‌ی ایوان کلیما، واتسلاو هاول، میلان کوندرا، بهومیل هرابال و بسیاری دیگر از نویسندگان اروپای شرقی وجود دارد که فهم و دقت در آن بسیار مهم است. اینکه به عکس آن‌چه همواره تبلیغ شده، این‌ها علیه کمونیسم یا حکومت کمونیستی نمی‌نوشتند، بلکه به حکومت‌های پساتوتالیتری حمله می‌کردند که فقط نام کمونیسم را بر خود گذاشته بودند. کافی‌ست قهرمان کتاب «قاضی» کلیما را در نظر بیاوریم و خوب به افکار و اعمالش توجه کینم. قاضی گیر افتاده در حاکمیت تمامیت‌خواه یا به تعبیر هاول، حاکمیتی پساتوتالیتر، شخصیتی‌ست دوست‌دار همه‌ی ارزش‌های والای انسانی کمونیسم، یعنی عدالت، برابری و ... که آن ایده‌های رهایی‌بخشی را دوست دارد که در اندیشه‌های مارکس بوده و به ما رسیده است. اما قهرمان بیچاره‌ی داستان ما در زیر فشار بودن در حکومتی سرکوبگر و ضد انسانی، محکوم است به صادر کردن فجیع‌ترین حکم‌ها علیه شهروندان بی‌گناه و همه‌ی هستی‌اش بر سر این است که آنی نباشد که حاکمیت از او می‌خواهد. رمان قاضی تصویرگر و روایت‌کننده‌ی تیرگی‌ای مسری‌ست که از نظام سیاسی به درون تک‌تک افراد جامعه رسوخ کرده و همه‌ی مناسبات انسانی و اخلاقی را در خود فرو برده و محو کرده است. ایوان کلیما داستانی نوشته که در آن همه‌ در حال قضاوت شدن‌اند و نظام همه را با معیارهای پیشینی خودش می‌سنجد. قاضی بودن در چنین رژیمی، از آدمی که می‌خواهد به انسان و آزادی‌اش مومن بماند، چه‌گونه موجودی می‌سازد؟ برای فهم این پرسش و پرسش‌های دیگر پیرامون‌اش، باید قاضی ایوان کلیما را خواند.
درباره ایوان کلیما
درباره ایوان کلیما
ایوان کلیما، زاده ی 14 سپتامبر 1931، نویسنده ای اهل چک است.کلیما دوران کودکی خود را در ترزیناشتات گذراند. بسیاری از آثار کلیما و هم عصرانش در دوره ای ممنوع الانتشار شدند اما او از کشورش خارج نشد و به گفته ی خود، در کنار شادی ها و اندوه های هموطنانش ماند. او در سال 1969 به دعوت دانشگاه میشیگان، برای تدریس به آمریکا رفت. کلیما یک سال بعد به پراگ بازگشت و به نوشتن نمایشنامه و داستان روی آورد اما آثارش تا سال 1989 فقط در خارج از چکسلواکی منتشر می شدند. کلیما در سال 2002 موفق شد جایزه ی فرانتس کافکا را به خاطر یک عمر فعالیت ادبی از آن خود کند.
نظر کاربران در مورد "کتاب قاضی"
12 نظر تا این لحظه ثبت شده است

سلام دوستان قسمتی از کتاب برای من مبهم هست وقتی ولاستیمیل پولاک(همکلاسی آدام) عضو سازمان جوانان سوسیالیست بود چرا آدام گفت این اتهام سنگینی هست مگه خود آدام طرفدار حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نبود این سوسیالیسم با اون سوسیالیسم چه فرقی داشت؟(منظورم از ص ۲۵۰ تا ص ۲۵۸ کتاب هست)

1402/02/25 | توسطفریما - کاربر سایت
0
|
پاسخ ها

میتونید از طریق صفحات اجتماعی مترجم کتاب از خود مترجم سوال کنید. اگر پیدا نکردید میتونید از طریق ناشر سوالتونو به مترجم برسونید. اینطوری به توضیح دست اول و مطمئن‌تری دست پیدا می‌کنید.

1402/08/21|توسطسعید - کاربر سایت
0

سلام دوستان قسمتی از کتاب برای من مبهم هست در بخشی از کتاب که گفته ولاستیمیل پولاک عضو سازمان جوانان سوسیالیست بوده چرا آدام گفته این اتهام بسیار سنگینی هست مگر خود آدام در اون زمان طرفدار حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نبوده؟ این سوسیالیسم با اون سوسیالیسم چه فرقی داشت؟ (منظورم از ص ۲۵۰ کتاب تا ص۲۵۸ هست)

1402/02/25 | توسطفریما - کاربر سایت
0
|

جنگ تمام شد؛ کار رژیم اشغالگر هم همین‌طور. منفورترین نمایندگان آن رژیم یا از کشور فرار کرده بودند یا سر از زندان درآورده بودند و در همان حال قربانیان، شهید اعلام می‌شدند. اما همهٔ این‌ها فقط به بخش اندکی از ملت مربوط می‌شد؛ بیش‌تر مردم نه مرده بودند، نه فرار کرده بودند و نه زندانی شده بودند، بلکه فقط به زندگی عادی‌شان ادامه داده بودند. آن‌ها یک‌شبه وارد دنیایی شده بودند که در آن فرمان اعمالی صادر می‌شد که طبق قوانین دیروز جرم شناخته می‌شد، دنیایی که قوانینش جرایمِ همین دیروز را قهرمانانه معرفی می‌کرد. در میان ساختمان‌های گوتیک و خیابان‌های مه‌آلود و در دوران تاریکِ حاکمیت کمونیست‌ها در پراگ، روابط انسان‌ها نیز مبهم و تیره‌‌وتار می‌شود و همه‌چیز در هاله‌ای از تردید قرار می‌گیرد. قاضیِ داستان کلیما بیش از آن‌که قضاوت کند، قضاوت می‌شود. گاه دستگاه حکومت کمونیستی او را بازخواست می‌کند، گاه همسرش و دوستانش، گاه خود از نگاه آن‌ها خود را محاکمه می‌کند، از دلِ این قضاوت‌هاست که عمیق‌ترین و بنیادی‌ترین تناقض‌های زندگی‌اش بر خواننده فاش می‌شود. قاضیِ درستکاری که تن به صدور احکام ظالمانهٔ رژیم نمی‌دهد، تا کجا می‌تواند خود را پاک بداند؟

1401/07/02 | توسطسروش کاکاوند
4
|

سلام، کاور و قیمتی که گذاشتین واسه چاپ سوم هست ولی توی قسمت اطلاعات همچنان نوشته چاپ دوم

1401/04/15 | توسطمهدی عارف نیا
1
|

باز هم تکرار میکنم این چیزی که درباره نویسندگان چک نوشتید کاملاً غلطه . همه‌ی این اسامی که نام بردید ، در آثارشان ، به نظام فکری و سیاسی کمونیسم در چکسلواکی حمله میکردند . لطفاً اصلاح کنید تا این شائبه بوجود نیاد که گردانندگان سایت ایران کتاب به نظام سیاسی کمونیسم که توتالیتر (و در برخی موارد دیکتاتوری ) بوده ، سمپاتی داره

1401/01/01 | توسطاشکان نعمت زاده
6
|
پاسخ ها

شائبه سمپاتی؟ علنا دارن از "ارزش‌های والای انسانی کمونیسم" می‌گن!

1401/09/22|توسطsaber omidi
1

در یک اقدام خنده دار انتشارات ثالث سایز کتابتو کوچیک کرده و تعداد صفحات برده بالا 747 و همچنین قیمتم برده بالا

1400/11/06 | توسطوحید نعیمیان
15
|

کمتر از دو ماه پیش ، اگه اشتباه نکنم توو چاپ اول ، این کتاب ۱۵۰ بود الان شده ۲۱۰ در حالی که یه کتابی تقریبا با همین تعداد صفحات و جلد گالینگور توسط همین انتشاراتی چاپ شده الان ( ایران و آمریکا ) قیمتش ۱۸۰ تومنه ! این اگه اسمش دزدی نیست پس چیه؟ انتشاراتی‌ها همچین که میبینن یه کتابی آمار فروشش بالا میره به بهونه افزایش هزینه چاپ و کاغذ ، بلافاصله توو چاپ بعدی قیمت کتابو بی حساب و کتاب افزایش میدن ...

1400/09/23 | توسطاشکان نعمت زاده
23
|

امیدوارم مطالبی که نوشتم سانسور نکنید و جهت روشن شدن افکار عمومی اجازه نشر دهید ، سپاسگزارم

1400/07/23 | توسطاشکان نعمت زاده
7
|
پاسخ ها

عالی بود دوست عزیز.کلیما به روشنی در کتاب قرن دیوانه‌ی من درباره‌ی زندگی زیر سیطره‌ی حکومت کمونیستی وسختی هایی که کشیده نوشته است.

1400/09/23|توسطدینک حمزه پور
2

سوم؛ در مورد نویسندگان چک دوران پساتوتالیتری بهار پراگ ( اگر فرض کنیم اصلا چنین اصطلاحی برای بهارپراگ درست باشد) مابین دو دوره زمانی حکومت نظام‌های توتالیتری است و طبعا از نظر زمانی آنقدر کوتاه که اساسآ فرصت مزمزه کردن و چشیدن آن برای نویسندگان مذکور حتی پیش نیامده چه رسد به اینکه بخواهند درباره آن نقدی هم بنویسند پس:"اینکه به عکس آن‌چه همواره تبلیغ شده، این‌ها علیه کمونیسم یا حکومت کمونیستی نمی‌نوشتند، بلکه به حکومت‌های پساتوتالیتری حمله می‌کردند که فقط نام کمونیسم را بر خود گذاشته بودند" چرند

1400/07/23 | توسطاشکان نعمت زاده
3
|

دوم؛ این نویسندگان عمده آثارشان را در دوران توتالیتاریسم خلق کردند حتی با در نظر گرفتن بهارپراگ که از نظر زمانی دوران کوتاهی را شامل میشد باز هم نمیشه گفت این اسامی که نام بردید به حکومت‌های پساتوتالیتری حمله میکردند بلکه عمده آثار اینان در دوران توتالیتاریسم سیاه کمونیسم بر شرق اروپا نگارش یافته و اتفاقا دوران بهارپراگ دوران شیرین و مطبوعی از نظر آزادی برای آنها بوده ( با فرض اینکه بتوان گفت که بهارپراگ اساسآ دوران پساتوتالیتری بوده که من به هیچ عنوان موافق این نظر نیستم)

1400/07/23 | توسطاشکان نعمت زاده
2
|
پاسخ ها

سلام منظور از پساتوتالیتر در واقع همان توتالیتاریسم است که به تعبیر هاول چنین نامی بر آن نهاده شده است. نه اینکه به دوره‌ای پس از توتالیتاریسم اشاره داشته باشد. در واقع ایرادی که شما به آن پرداخته‌اید ناشی از ابهام در واژه پساتوتالیتر است.

1400/11/16|توسطرهجو - کاربر سایت
0

سلام منظور از پساتوتالیتر در واقع همان توتالیتاریسم است که به تعبیر هاول چنین نامی بر آن نهاده شده است؛ نه اینکه به دوره‌ای پس از توتالیتاریسم (پست توتالیتاریسم) اشاره داشته باشد. در واقع ایرادی که شما به آن پرداخته‌اید ناشی از ابهام شما در مورد واژه پساتوتالیتر است که در کانتکست مورد بحث برابر با توتالیتاریسم متداول است. اینکه چرا هاول یا دیگر نویسندگان چک چنین واژه ای را استفاده یا ابداع کرده اند موضوع جدایی است. با مطالعه کتاب قدرت بی قدرتان این ابهام رفع می‌شود.

1400/11/16|توسطرهجو - کاربر سایت
0

خیردرعلوم سیاسی واژه پساتوتالیتر معنی و مفهوم خاصی چه از نظر تاریخی و چه در محتوای سیاسی داره و ایوان کلیما در تمام آثارش و بخصوص در "قرن من" بصراحت از واژه توتالیتر و فضای حاکم بر روشنفکران تحت تاثیر این کانسپت صحبت میکنه . موضوع بحث هاول در صدای بیصدایان هم در یه گفتمان تاریخی سیاسی جدا از این دوران و البته در امتداد دوران توتالیتری ، قابل تحلیله که ربطی به این موضوع نداره ، من فقط ایرادم به این جمله " این‌ها علیه کمونیسم یا حکومت کمونیستی نمی‌نوشتند بلکه ... " بود

1400/11/24|توسطاشکان نعمت زاده
0

سلام ، نمیخواستم کامنتی بزارم ولی وقتی دیدم دارید اطلاعات غلطی به مخاطبانتون میدید مجبورم شدم بنویسم که توضیحاتی که درباره نویسندگان چک و موضوع کمونیسم نوشتید کاملا غلطه و بیشتر یه بازی خام و ابتدایی با کلماتیه که متاسفانه درست فهم نشده نه در محتوای توتالیتاریسم و کمونیسم و نه حتی در محتوای آثار این نویسندگان . یکم؛ توتالیتاریسم یا تمامیت خواهی به گونه‌های مختلفی از نظام‌های سیاسی تقسیم بندی میشه که یکیش کمونیسم با تمام زیرشاخه هاش مثل لنینیسم و مائویسم هست و اشکال دیگش مثل نازیسم یا فاشیسمه .

1400/07/23 | توسطاشکان نعمت زاده
7
|
پاسخ ها

علاوه بر اینکه سواد کافی برای اظهار نظر راجع به حاکمیت‌های توتالیتر نداری ، اطلاع صحیحی هم راجع به مارکسیسم و نئومارکسیسم نداری ، پس خودتو منفجر نکن ۲۰۰۰۰ تا کامنت گذاشتی اینجا ، برای شروع سه گانه‌ی هانا آرنت رو بخون و راجع به کلیما هم بیشتر تحقیق کن و حکومت مارکسیستی ظاهری رو هم با کمونیست و مارکسیست واقعی یکی نکن ، تنها چیزی که راجع به حکومت توتالیتر میدونی اینه که معنیش میشه تمامیت خواه فکر کنم ، لطف کن پروپاگاندا رو هم برامون معنی کن کارمون لنگ مونده اصلا بدون تو

1400/10/04|توسطوای وای - کاربر سایت
2

وای وای فکرکنم شما فرق بین کمونیسم و مارکسیسمو هنوز نمیدونی چون این درباره کمونیسم چکسلواکی گفت که تحت تاثیر برادر بزرگتر اتحاد جماهیر شوروی بود و در مورد خودکامه بودن این نظام‌های سیاسی که تردیدی وجود نداره اتفاقا توی مقدمه همون کتاب توتالیتاریسم ، خانم آرنت به صراحت از ایدئولوژی مارکسیسم/لنینیسم و کمونیسم اتحاد جماهیرشوروی بعنوان یکی از شکل‌های آشکار نظام‌های سیاسی تمامیت خواه یاد میکنه بعدشم از لحاظ تجربه تاریخی چیزی بنام کمونیسم واقعی و غیرواقعی نداریم و هر چی هست همین تجربه‌های مشخصه

1400/10/10|توسطnobody
7

جلد کتاب فکر می‌کنم گالینگور باشه نه شکمیز!

1400/06/31 | توسطکاربر سایت
1
|
پاسخ ها

سلام و وقت به خیر. بله این چاپ کتاب با جلد سخت است. متشکریم از تذکر شما.

1400/06/31|توسطمدیر سایت
1