1. خانه
  2. /
  3. کتاب هرس

کتاب هرس

نویسنده: نسیم مرعشی
2.83 از 3 رأی

کتاب هرس

شش سال پیش از این اگر کسی عصرهای بهار...
Haras
انتشارات: نشر چشمه
ناموجود
190000
معرفی کتاب هرس
داستان هرس داستان مصائب یک زوج جوان به نام های رسول و نوال در طول جنگ ایران و عراق است.آتش جنگ خیلی زود در قالب مصیبتی جبران ناپذیر دامن این زوج را میگیرد و آنها حتی فرصت عزاداری را برای مصیبت وارد شده ندارند.بوی جنوب و جنگ و دود و غم های فرو خورده نوال و رسول در جای جای داستان حس میشود.اما هرس از آن دسته داستان هایی نیست که نویسنده تنها به رخدادی دردناک بسنده کند و در انتها حالتی مغموم برای شخصیت ها باقی بگذارد.ماجرا از این ها فراتر میرود.نوال در اندوه صاحب دو فرزند میشود، دو دختر.جنگ تمام شده اما در اهواز دیگر مردی را چشمان نوال نمیبیند.هرس صدای آرزوهای نوال است که میخواهد از آبستنگاهش پسری زاده شود .پسری که مسیحایی در لوای شرحان از دست رفته باشد پسری که بوی فراموشی گذشته را در مشام نوال بپیچاند..اما تلخی داستان هرس پایانی ندارد و دختری دیگر زاییده میشود.صدای مادرانه نوال شعله های درونش رو می افروزد و دختر بچه اش را با پسرکی نه از بو و خون خود عوض میکند.وقتی شوربختی تمامی ندارد نوال بیچاره درون گریه های آرام پسر غریبه صدای ضجه های دختر بچه خود را میشنود.غم نوال گویی سر سامان ندارد.نوال همه چیز را رها میکند و به دیاری میرود که اساطیر جنوب آنجا را با نخل ها پیوند زده است.با رگهای داغ پوست اهواز و خرمشهر.و اکنون رسول در جستجوی نوال به آن دیار میرود...
درباره نسیم مرعشی
درباره نسیم مرعشی
نسیم مرعشی زادهٔ سال ۱۳۶۲ در اهواز، فارغ‌التحصیل رشته مهندسی مکانیک، نویسنده و روزنامه‌نگار ایرانی است. وی با کتاب پاییز فصل آخر سال است در سال ۱۳۹۳ برنده جایزه ادبی جلال آل‌احمد شد. «هرس» نام کتاب دیگری از این نویسنده است .
ویژگی های کتاب هرس
  • از پرفروش ترین رمان های ایرانی
قسمت هایی از کتاب هرس

نوال نشسته بود توی راهرو و از همان راهرو رسول را می دید که حواسش به دخترها بود و به امل تشر می زد که موی انیس را نکشد. نوال از خانه بیرون نمی رفت تا صورت پسرش را ماه نگیرد، با این حال از ترس به شکمش دست نمی کشید. شکمش بزرگ شده بود و می خارید و نوال پیچ و تاب می خورد. رسول اولین ماهی را برای نوال و پسرش آورد توی خانه. گفت «امریکایی ها هم نتونستن چاهایه خاموش کنن. ما می کنیم. نمی شه خوئی همه بارون سیاه بیاد. برا بچه هامون خطرناکه.» کار کولر را که تمام کرده بود گفته بود باید برای خاموش کردن چاه هایی که عراق آتش زده برود کویت. نمی دانست چه قدر طول می کشد اما با کیف تعریف کرده بود که چه طور او را گذاشته اند توی تیم مهار چاه ها. ته همه ی حرف هایش هم فحشی به صدام داده بود که سگ هار شده بعد از آتش بس و کویت را زده. نوال فکر کرد این سه ماه آخر حاملگی را بدون رسول چه کند. رسول گفته بود «اندازه ی یه سال این جا درمی آرم تو کویت.» نوال می دانست که ذوق رسول برای پول نیست. دروغ می گفت. می شناختش. خوشحالی اش برای افتخار بود. برای کارش. اولین بار بود بعد از انصراف از دانشگاه که می دید رسول از چیزی غیر پسرش ذوق می کند. گفته بود «خو برو، چه عیب داره.»

زن لاغر پشت شیشه ی آزمایشگاه جواب را از جعبه برداشت و روی صندلی اش چرخید. وقتی چرخید نوال نصفه ی دیگر صورتش را دید که ماه گرفته بودش. تکه ی سرخ از گوشه ی چشم راست شروع می شد و با کناره های نامنظم می آمد پایین و کل دهان را می گرفت. زن برگه را باز کرد و بست و به نوال گفت مثبت است. نوال جواب را گرفت و هرچه توی خودش گشت نفهمید خوشحال است یا ناراحت. رسول گفته بود پسرها دارند به دنیا می آیند. همین دیشب گفته بود. همین دیشب که نوال برای بار هزارم گفته بود از اهواز بروند شهری که مرد داشته باشد. بعد از این همه سال که اصرار کرده بود بروند خرمشهر را ببینند و رسول گفته بود نه، دیگر بند نمی کرد به برگشتن به خرمشهر. می گفت بروند شیراز، اصفهان، تهران، هر شهر دیگری که مرد داشته باشد. می گفت وقتی باز جنگ بشود باید کسی باشد که شهر را نگه دارد.

مقالات مرتبط با کتاب هرس
اعتیاد ما به ادبیات داستانی: چرا انسان به داستان ها نیاز دارد؟
اعتیاد ما به ادبیات داستانی: چرا انسان به داستان ها نیاز دارد؟
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب هرس"
8 نظر تا این لحظه ثبت شده است

سلام. بی صبرانه منتظر کتاب‌های بعدیشون هستم.

1402/10/28 | توسطزهرا ابراهیمی
0
|

فکر نمی‌کردم اینقدر قوی و عمیق باشه. هم نشینی لطافت، زنانگی، مادری با جنگ، خون و مرگ. نویسنده با قدرتمندی تمام این هم‌نشینی رو قلم زده. زاویه‌ای که برای نگاه کردن به جنگ انتخاب شده، نقطه قوت کار هست.... من از خواندنش لذت بردم.

1401/06/30 | توسطImfarza
6
|
پاسخ ها

من بعید میدونم انقدر کتاب خونده باشی. همه جا هستی. میخوای جریان نظرات رو تغییر بدی و یا برنامه ای داری نمیدونم. ولی نیستی، انقدر کتابخون نیستی.

1402/04/27|توسطکاربر سایت
8

چون رمان پاییز فصل آخر سال است رو دوست داشتم، دومین رمان خانم مرعشی رو هم تهیه کردم، قلم ایشون واقعا جالبه. این داستان خیلی خوش خوان و جذاب بود

1401/06/30 | توسطImfarza
2
|

هرس داستان هراس از جنگ است،جنگی که آتش بس شد و تمام شد اما زندگی مردم عادی نشد. مثل نوال که زندگی اش با جنگ به کلی تغییر می‌کند و تا سال‌های سال، نه نوال دوباره نوال می‌شود نه نخل‌ها دوباره خرما می‌دهند و نه خرمشهر دوباره آباد می‌شود… . کتاب روایت خیلی تلخی از جنگ دارد، شخصیت پردازی و فضاسازی عالی به کتاب تعلیق و کشش بی نظیری داده است. زمان داستان دائماً بین گذشته و حال، در حال تغییر است و همینطور راوی داستان بین رسول و نوال تغییر می‌کند.

1401/06/15 | توسطفاطمه رحیم زاده
2
|

ادبیات کتاب, ادبیات جنگ است اما در این میان گویا قدرت افکار غلط ما بیشتر از جنگ است که سرنوشت ما را به بیراهه میکشد! کتاب بیشتر در مورد پسر دوستی و ارجحیت فرزند پسر بر دختر است! جنگ تمام شده است اما افکار غلط ما نه! کتاب به قلم شیوا و روان نسیم مرعشی و با لهجه جنوبی نگاشته شده است و داستانی از یک خانواده جنگ زده روایت میکند.

1401/06/13 | توسطملیکا بشیری خوشرفتار
4
|

ادبیات کتاب, ادبیات جنگ است اما در این میان گویا قدرت افکار غلط ما بیشتر از جنگ است که سرنوشت ما را به بیراهه میکشد! کتاب بیشتر در مورد پسر دوستی و ارجحیت فرزند پسر بر دختر است! جنگ تمام شده است اما افکار غلط ما نه! کتاب به قلم شیوا و روان نسیم مرعشی و با لهجه جنوبی نگاشته شده است و داستانی از یک خانواده جنگ زده روایت میکند.

1401/01/03 | توسطملیکا بشیری خوشرفتار
0
|

این اثر نسیم مرعشی خیلی بهتر و جذاب تره از دیگر اثر ایشون یعنی پاییز فصل اخر سال است.....

1400/06/02 | توسطمحمدیان
2
|

این کتاب نسیم مرعشی رو بیشتر دوست داشتم، شاید بخاطر علاقه‌ی بیشترم به ادبیات و سینمای جنگه. کتاب روایت تلخی و درده ولی نویسنده این تلخی و درد رو با نثری زیبا و تاثیر گذار بیان میکنه که خواننده خسته نشه. دوست داشتم داستان رو.

1399/05/19 | توسطمهرناز ایرانپور
2
|