در این مطلب می خواهیم با برخی از بزرگترین نویسندگان ژاپنی بیشتر آشنا شویم
در سال 1968، کاواباتا به اولین نویسنده ی ژاپنی تبدیل شد که برنده ی «جایزه ی نوبل ادبیات» شده است.
اون داستانهای پر طمطراقی که خواننده اغلب در آثار غربی به آنها عادت کرده و احتمالا هر لحظه رو در انتظار یک واقعه هولناک به سر میبره، در این کتاب اثری از اون وقایع وجود نداره و تمام این انتظارات به ناامیدی میل میکنه، اینجا وقایع به حد و حصر وقایع روزمره محدود شده و خواندن این کتاب دقیقا به مثابه مراقبه است و همه در چیز جهت سبک بال کردن روح آدمیست، در واقع شما نمیتونید از باسکولهای یک تنی برای وزن طلا استفاده کنید چون دقت لازمی که شما میخواید رو نداره.
ما ایرانیها به ضرباهنگ تند رمانها و کتابهای غربی عادت کردیم و روال کند کتابهای نویسندگان ژاپنی ممکن است برای خیلیها جذاب نباشه
با اشتیاق زیاد ابتیاع کردمش؛ البته نه به این قیمت، چاپ ۹۸ تومنی رو گیر آورده بودم. جذابیت زیادی برام نداشت. بیرغبت ادامه دادم با این تصور که با پایان دستکم تکاندهندهای مواجه میشم؛ اما... نمیدونم. شاید هم من درک نکردم، چون اولین تجربهم از ادبیات ژاپن بود. در مجموع هیچی نداشت. هیچ! بیهدف!
این برای شروع خیلی سنگینه چون . اصلا با سبک کار نویسنده و ادبیاتای این شکلی آشنا نشدید.
هنر هنرمندان ژاپنی در با ارزش کردن مسایل روزمره زندگی است کتاب اوای کوهستان بسیار عالی بود.
چرا قسمتی از متن کتاب نیست ؟
خوابم گرفت به درد ساکنین خانه سالمندان میخوره بهتره کتابی مثل نصف النهار خون اثر کورمک مک کارتی را بخوانید
تصویر جلد کتاب که نشر چشمه گذاشته متعلق به ژاپن 300 سال پیش است در حالیکه داستان کتاب در دهه 50 قرن 20 میگذرد
حال و هوا و تصویری که کتاب بهمون میده دقیقا به عکس جلد میخوره.
اتفاقا دقیقا با داستان کتاب همخوانی داره.
فیلمی در سال 1954 از این کتاب ساخته شده که خیلی زیباست و ستسکو هارا هنر پیشه فیلمهای اوزو در نقش کیکیو-عروس خانواده-بازی کرده
مقدمه ای در این کتاب نوشته شده که بسیار زیباست. اسم نویسنده مقدمه یادم رفته اگه اشتباه نکنم شه مردای یا شاهمرادی بود
تازه تمومش کردم و فقط میتونم بگم کاش تموم نمیشد اصلا حس نمیکردم کتاب میخونم انگار بین اون خانواده وسط یه خونه چوبی نشسته بودم پر از تنهایی و درک نشدن ها؛ دردهایی که تمومی ندارن و دلخوشیهای کوچک که مرحمی ان به درد بی پایان وجود داشتن
در کل آوای کوهستان به نظرم یکی از زیباترین و جذابترین رمان هایی هست که خوندم. فضای داستان شاید آرام و تا حدی شاعرانه باشه ولی به هیچ عنوان خطی و کسل کننده و یکنواخت نیست. بسی لذت بردم از این رمان زیبا.
زرگترین و شاید مهمترین ویژگی قلم نویسنده همان پرداختن به خواب و رویاست. انگار که کتاب آوای کوهستان شرح رویاهای شینگوست و تو باید همچون فروید در پی کشف ارتباطات میان آنچه او در خواب غور میکند و آنچه در زندگی پیرمرد اتفاق افتاده بربیایی. خواندن کتابهایی که در ظاهری ساده و آرام ذهنت را به چالش میکشند و از چند جناح درصدد مسحور کردنت برمیآیند یکی از بزرگترین دستاوردهای کتابخوانی هر علاقهمند به کتاب و مطالعه است. این لذت را از خود دریغ نکنید
یاسوناری کاواباتا یکی از قلههای ادبیات ژاپن و جهان است، نامی که در میان مخاطبان ایرانی نیز بسیار شناختهشده است. شاید او در کنار یوکیو میشیما، آکوتاگاوا و اوئه از مهمترین نویسندگان ژاپنیای باشد که آثارش زودتر از بقیهی ژاپنیها به ایران رسید. کاواباتا در ژاپن هم یک اسطورهی ادبی است. مردی همیشه مریض و تکیده که نه چپ بود نه راست، و تنها راوی طبیعت کرهخورده با راز و اندوهِ کشورش بود. او جایزهی ادبی نوبل را در سال ۱۹۶۸ از آن خود کرد. همچنین یکی از چهرههای متنفذ ادبی در ژاپن بود و داور مهمترین جایزهی ادبی این کشور یعنی آکوتاگاوا. مردی که مسیر ادبی بسیاری از نویسندگان را هم رقم میزد.
متن پشت جلد کتاب رو کپی کردی اینجا نوشتی؟
وقتی کیوتو رو خوندم هم همین حسو داشتم . یه لطافت عالی و زیاد در کنار یه غم کهنه ... دقیقا این احساسا بهم دست میده وقتی یاسوناری کاواباتا میخونم ... واقعا عالیه 🌻
98 هزار تومن... 298 صفحه! نشر چشمه واقعا بی رحمه
خوندمش ... فوق العاده بود ... تنهایی و دلتنگی در آثار کاواباتا موج میزنه ... و در این اثر به اوج خودش میرسه ... و در پایان عین یه موج پرغرور ... آرام و بی صدا ... در خودش میشکنه و فرو میریزه ... پیشنهاد نمیکنم هر کسی این رمانو بخونه ، فقط اونهایی بخونن که با این مفاهیم زندگی کردن ... و درکش میکنن ... من تمام آثار کاواباتا که به فارسی ترجمه شده رو خوندم ... بی تردید این شاهکارشه ... و البته غم انگیزترین اثرش
ای اشکان تو همه اندیشهای، مابقی خود استخوان و ریشه ای
واقعا برای خرید کتابای نشر چشمه و نون و البرز دیگه باید وام بگیریم 🤦🏻♀️
چشمه یکی از بی انصافترین انتشاراتیهای ایرانه
چرا انقدر گرونه؟ ۳۰۰ صفحه هم نیست حتی. انتشاراتیها یک فکری به حال جیب مردم بکنند. با این اوصاف من فقط کتاب دست دوم میتونم بخرم و کلا قید کتاب نو رو زدم!