کتاب طریق بسمل شدن

Tarigh-e Besmel Shodan
کد کتاب : 1432
شابک : 978-964-362-527-6‬
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 136
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : جلد نرم
سری چاپ : 11
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

در فهرست برترین آثار داستانی ایران

از پرفروش های بازار نشر ایران

معرفی کتاب طریق بسمل شدن اثر محمود دولت آبادی

کتاب طریق بسمل شدن، رمانی نوشته ی محمود دولت آبادی است که نخستین بار در سال 2018 وارد بازار نشر شد. این رمان جذاب، ماجرای افرادی را روایت می کند که قصد دارند به مخزن آب پایین دره دسترسی پیدا کنند اما بدیهی است که تمام داستان به این سادگی ها نخواهد بود. دولت آبادی با شاعرانگی دلپذیر روایت خود، به قصه های متفاوتی می پردازد که علیرغم کوتاه بودن نسبی این اثر، آن را تا مدت ها در ذهن مخاطبین به ثبت می رسانند. این اثر، راوی های متعددی دارد و مدام بین نقطه نظرهای مختلف شخصیت های گوناگون در گذار است. دولت آبادی با خلق کتاب طریق بسمل شدن، یک بار دیگر موفق می شود تا با پرداختی موشکافانه و هنرمندانه به احساسات درونی و درماندگی های شخصیت هایی قابل باور، شاهکاری را خلق کند که بیهودگی و پوچی جنگ را به بهترین شکل ممکن به تصویر می کشد.

کتاب طریق بسمل شدن

محمود دولت آبادی
محمود دولت آبادی، زاده ی 10 مرداد 1319، نویسنده، نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس برجسته ی ایرانی است.دولت آبادی در روستای دولت آباد سبزوار متولد شد. او پس از پایان تحصیلات ادلیه در روستا، به سبزوار رفت و به مشاغل گوناگونی روی آورد. دولت آبادی سپس به مشهد رفت و آنجا با سینما و نمایش آشنا شد. او در سال 1338 به تهران نقل مکان کرد و یک سال بعد در تئاتر پارس مشغول کار شد. دولت آبادی از ابتدای دهه چهل خورشیدی در کلاس های نمایشی شرکت کرد و بازیگر نمایش شد. او در همین زمان، به تدریج به نوشتن نیز روی آ...
قسمت هایی از کتاب طریق بسمل شدن (لذت متن)
من نیامده ام که از وادی نبودن به بود برگردم. تو که می دانی من نام یک پرنده هستم. و پرنده نابود نمی شود، بسمل می شود.

اسیر را نباید کشت... جنگ است می دانم. آن ها از ما می کشند و ما از آن ها... اما اسیر وقتی گرفتار می شود تمام آنچه ظاهر او را ساخته، ناگهان زایل می شود... ناگهان تو با یک آدم عادی طرف می شوی که مثل خود توست پیش از آن که اسلحه گرفته باشی. با چنین آدمی که تو را یاد خودت می اندازد چطور می توانی بجنگی؟

«مرگ، هیچ به مرگ فکر کرده ای ستوان؟» «اگر می دانستم برای چه متولد شده ام، فرصت می کردم لابد درباره ی مرگ هم عمیقا فکر کنم.»