من نیامده ام که از وادی نبودن به بود برگردم. تو که می دانی من نام یک پرنده هستم. و پرنده نابود نمی شود، بسمل می شود.
اسیر را نباید کشت... جنگ است می دانم. آن ها از ما می کشند و ما از آن ها... اما اسیر وقتی گرفتار می شود تمام آنچه ظاهر او را ساخته، ناگهان زایل می شود... ناگهان تو با یک آدم عادی طرف می شوی که مثل خود توست پیش از آن که اسلحه گرفته باشی. با چنین آدمی که تو را یاد خودت می اندازد چطور می توانی بجنگی؟
«مرگ، هیچ به مرگ فکر کرده ای ستوان؟» «اگر می دانستم برای چه متولد شده ام، فرصت می کردم لابد درباره ی مرگ هم عمیقا فکر کنم.»
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
دولت آبادی در این کتاب موضعش نسبت به جنگ به طور کلی و جنگ ایران و عراق به طور خاص را بیان کرده. موضعی که معجونی است از رویکرد انسانی و صلح گرا و منتقد جنگ و خشونت و درعین حال باورمند به دفاع میهنی. با سویه هایی از ملی گرایی ایرانی و عرب ستیزی. برای فهم دقیقتر موضع او باید به موازات این کتاب، یادداشتهایش در سالهای جنگ را خواند که در "نون نوشتن" آمده. عجیب است که این کتاب - به گفته نویسنده - ده سال منتظر صدور مجوز ارشاد بوده. واقعا عجیب است.
داستانی ضد جنگ دربیان جنگ ، بویژه جنگ ایران و عراق..وگریزی به داستانهای فرعی مانند داستان "جعفربرمکی " و خواهرهارون الرشید.یا داستانک هایی بالحن شاعرانه از اعدام نیروهای سیاسی درتپههای اوین و رسم استفاده از سیانور توسط آنها. داستان بسیار خوب نوشته شده و خواننده با آن همراه میشه.
احساس عجیب و بی نظیر بعد از به پایان رسیدن تمامی کتاب های محمود دولت آبادی و بهت اینکه چجوری میشه اینقدر خوب نوشت؟
بخونید و فکر کنید.من دوسال پیش خوندم این کتاب رو و تا همین لحظه تاثیرش توی وجودم هست. اولش درکش سخت بود.بخونید و زمان بدید عزیزان!
این کتاب اشاره به جنگ ایران و عراق و عملیات قادسیه دارد که در تپه صفر به وقوع میپیوندد..
داستان این کتاب درباره جنگ هشت ساله ایران و عراق هست و داستان در خط مقدم جبهه اتفاق میفته. موقعیتی که دولت آبادی در داستان ایجاد کرده که در آن دو گروه از سربازان ایرانی و عراقی به دنبال راهی برای رسیدن به تانکر آب برای زنده ماندن هستند بسیار جالب هست. او در این داستان نظر خودش را درباره جنگ به کمک نماد و اسطوره بیان میکنه.