داستانی گزنده درباره ی تعلق خاطر، و غرور و تعصب.
این کتاب به شکلی درخشان، کشمکش های عاطفی شخصی را به تصویر می کشد.
اثری تکان دهنده.
مارتا می گفت «زیباترین گیاه دنیاست! چرا نگه داشتنش این قدر باید سخت باشد؟» «نگه داشتن چیزهای زیبا آسان نیست، مثل نگه داشتن من!»
بعد از 4 سال هنوز باید حواسم را جمع کنم. گاهی که حواسم پرت سکوت خانه می شود یا نگاهم به عکسی می افتد و فکرم پی خاطره ای می رود، دست هایم به عادت بیست و چند ساله، دو فنجان قهوه درست می کنند. خالی کردن فنجان دوم توی ظرفشویی عذاب است.
اگر کسانی در سیاره های دیگر زندگی می کردند و به زمین می آمدند، پول را وسیله ای جادویی می یافتند. انسان ها سکه و اسکناس دارند و می توانند با آن هر چه می خواهند به دست آورند.
کتاب خوبیست.داستانی کوتاه که مرا مشتاق به خواندن میکرد.
این مجموعه داستان کوتاه یا میشه گفت نوولا، برای من خیلی شیرین بود. مخصوصا فضاسازیهای داستان اول. این داستان یا فصل _هستههای آلبالو_ بهنظرم، اوج قلم پیرزاد رو نشون میده. واقعا پسندیدم. حتی بیشتر از «چراغها را..» و «عادت میکنیم».
کتاب خوبیه
داستانی رویایی که ادم را چنان در کف میگذارد که میخوام بگریم
اصلا نپسندیدم هر فصل ناتمام تموم میشه و داستان کاملا ناقص و تکلیف داستان مشخص نیست ، اتفاقات رخ داده رو کامل توضیح ندادن کلا توصیه نمیکنم .
"بعد از ٤ سال هنوز باید حواسم را جمع کنم. گاهى که حواسم پرتِ سکوت خانه مى شود یا نگاهم به عکسى مى افتد و فکرم پى خاطره یى مى رود، دست هایم به عادت بیست و چند ساله، دو فنجان قهوه درست مى کنند. خالى کردن فنجان دوم توى ظرفشویى عذاب است."
در این کتاب در سه فصل زندگی فردی به نام ادموند روایت میشه. در این سه فصل به خوبی دوران کودکی تا سالخوردگی شخصیت داستان روایت میشه. کتاب است با حجم کم حدود 100 صفحه که از خواندن آن لذت میبرید.
کتاب قشنگی نیست.خیلی معمولیه