این کتاب مبانی قدرتمند آموزه های اصلی آبراهام را ارائه می دهد. در این صفحات ، خواهید آموخت که چگونه همه خواسته ها و ناخواسته های ما توسط این قانون قدرتمند، یعنی قانون جذب ، برآورده می شود. شما به احتمال زیاد این سخن را شنیده اید ؛ پرندگان یک جا با هم پرواز میکنند " که توسط بعضی از بزرگترین معلمان تاریخ به آن اشاره شده است ، ولی هرگز به صورت واضح و عملی توضیح داده نشده است. استر و جری هیکس در این کتاب در مورد قوانین حاکم بر این جهان و چگونگی کارآیی آنها به نفع شما اطلاعاتی بسیار مفیدی را ارائه کرده اند. این کتاب به شما کمک می کند تا با نشاط و شادابی زندگی کنید و به بهترین شکل به خواسته های خود دست یابید.
استر هیکس در قانون جذب میگوید زندگی قرار است که شامل حال خوش ،ثروت و فراونی باشد و رفاه کلی مان امری طبیعی است ، این کتاب آموزش میدهد صرف نظر از اینکه زندگیتان چقدر خوب است همیشه میتواند بهتر و زیباتر هم بشود، همچنین در این کتاب یاد میگیرید رویدادها و کیفیت زندگی پیش روی شما تحت نظارت و کنترل شخصی خودتان است. همه چیزهایی که میخواهید وارد زندگی تان بشود اعم سلامتی ،نشاط،ثروت ، پول همگی به نوع فکر کردن شما ارتباط دارد.به دلیل قدرت قانون جذب، هرچه می دهید - به دلیل ارائه ی ارتعاش - پس می گیرید... قانون جذب به درستی و همیشه همه چیز را طبقه بندی می کند و ماحصل فکر هر کس را به او بازمی گرداند. بنابراین وقتی فکر سلامتی در سر دارید.، معادل آن به شما بازمی گردد. هنگامی که فکر نفرت در سر شماست، قانون جذب نمی تواند عشق و محبت را به شما بازگرداند زیرا ضد قانون است. مردم اغلب وقتی از دادن و گرفتن سخن می گویند، منظورشان هدایای عملی است. یا چیزهای مادی، اما قانون جذب به کلمات و افعال شما پاسخ نمی دهد. در عوض به ارتعاشی که پایه و اساس آن کلمات و کارهاست جواب می دهد. گاهی کسی را می بینید که به چیزی نیازمند است. مثلا پول یا غذا یا خودرو ندارد و به شما احساس اندوه دست می دهد. (زیرا شما به کمبود آن ها توجه کرده و آن را درون خود فعال نموده اید.) و در این موضع اندوه، شما به آن ها عمل پول یا غذا را ارائه می دهید و ارتعاشاتی که منتقل می کنید معمولا به آن ها می گوید، این کار را برایتان کردم زیرا دیدم نمی توانید این کار را برای خود بکنید. ارتعاش شما عملا بر کمبودی که آن ها دارند متمرکز شده و اگرچه از طریق عمل پول یا غذا به آن ها داده اید، بخشش شما فقر آن ها را تشدید کرده است. پیشنهاد ما این است وقت صرف کنید و آن ها را در حالی مجسم نمایید که روزگار بهتری دارند. اندیشه ی موفقیت و شادی آن ها را در ذهن خود مجسم و تکرار کنید و هنگامی که این ارتعاش بر شما غالب شد، به هر عملی که فکر می کنید خوب است، اقدام نمایید. در این مورد به دلیل ارتعاشات غالب وجودتان، و به دلیل آن که آن ها را در مرکز توجه قرار داده اید، ارتعاشاتی همسان از آن ها دریافت می کنید که شما را هم به رفاه می رساند. به عبارت دیگر روحیه ی آن ها را بالا می برید. به آن ها کمک می کنید ارتعاشاتی پیدا کنند که با آرزوی آن ها برای رفاه همسان است و جای ارتعاشات فعلی آن ها را می گیرد. در دیدگاه ما، این تنها موردی از بخشایش است که ارزش دارد. بنابراین سوال این نیست، «کدام یک ارجحیت دارد، دادن یا گرفتن؟» سوال این است «کدام یک ارجحیت دارد، تمرکز بر آنچه خواسته شده یا بر آنچه ناخواسته است؟»، کدام برتر است، «بالا بردن روحیه ی دیگری با اعتقاد داشتن به موفقیت او؟» یا «با یادآوری این که در کدام موقعیت هستند احساس ناامیدی آن ها را بیشتر کنیم؟»، کدام یک برتر است، «در اتصال بودن باوجود درونی و بعد دست به عمل زدن یا در اتصال نبودن و عمل کردن؟»، کدام یک برتر است «بر موفقیت کسی افزودن یا افزودن بر شکست او؟»