کتاب «داستانی چون باد» نوشته گیل لوئیس رمانی تلخ و البته مصور است که مضامین امید، انعطاف پذیری و رنج را در داستان بیان میکند. داستان درباره گروهی از پناهندگان است که در یک قایق کوچک در دریای آزاد سرگردان هستند. در میان آنها پسر جوانی به نام رامی وجود دارد که یک ویولن به همراه دارد. در حالی که گروه با بلاتکلیفی و گمگشتگی دست و پنجه نرم می کنند، رامی شروع به نواختن ویولن خود می کند و داستانی را از طریق کلمات موسیقی بیان میکند. داستانی که رامی مینوازد «چون باد» از سختیهای کنونی آن ها گذر میکند و حس امید و اتحاد را برای گروه به ارمغان میآورد. موضوع اصلی کتاب، امید و پایداری اعجابآور روح انسان در شرایط سخت است. با وجود شرایط وخیم، پناهندگان در موسیقی رامی و داستانی که او تعریف میکند احساس آرامش میکنند و قدرتی مضاعف پیدا میکنند. داستان رامی که درباره اسبهای وحشی و ارباب تاریکی است، استعارهای از مبارزات و آرزوهای خودپناهندگان است. این امر نشان میدهد که چگونه داستانها میتوانند باعث آرامش، الهام بخشیدن، تقویت شجاعت و حس اجتماعی شوند. از طرف دیگر افراد این داستان که همگی پناهندگان اند، وضعیت اسفناک پناهندگان را به تصویر میکشد و بر شجاعت آنها و واقعیتهای دردناکی که در هنگام جستجوی امنیت و آزادی با آنها روبرو هستند را توضیح میدهد. این پناهندهها، هرکدام داستان خود را برای فرار از وطن دارند. به واقع، هرکدام نماینده گروه متنوعی از افراد هستند که با در نهایت همگی به یک راه حل برای فرار از مشکلات روی آوردهاند. این کتاب توسط جو ویور به طرز غنیای تصویرگری شده است. این تصاویر وضعیت تلخ پناهندهها و در عین حال، زیبایی و امید را روایت میکنند. «داستانی همچون باد» به دلیل عمق احساسیاش موردتحسین قرار گرفته است. منتقدان بر توانایی آن در پرداختن به مسائل جدی به شیوهای احساسی و جذاب تاکید کردهاند. این کتاب به عنوان «داستانی کوتاه اما زیبا» توصیف شده است که «غنی از شگفتی» و «یادآور بحران پناهندگان» است.
کتاب داستانی چون باد