1. خانه
  2. /
  3. کتاب انجمن دختران مرده

کتاب انجمن دختران مرده

نویسنده: میشل کرایز
3.6 از 1 رأی

کتاب انجمن دختران مرده

Dead Girls Society
٪15
300000
255000
معرفی کتاب انجمن دختران مرده
در انجمن دختران مرده ، این رمان هیجان انگیز سرشار از تعلیق، دختری دعوتی اسرارآمیز را برای انجام یک بازی مرگبار می پذیرد و ...
" تو صمیمانه به بازی ای پر از هیجان و شهامت دعوت شده ای. به هیچ کس نگو و تنها باش. اگر جرئتش رو داری"
هوپ کالاهان از تمام کسانی که با او جوری رفتار می کنند که انگار او شکننده و ضعیف است خسته شده. وی فیبروز کیستی دارد (یک بیماری ریه ای بسیار بد) ، اما از این که مادرش و بهترین دوستش با او مانند یک بچه رفتار کنند خسته شده است و از طرف دیگر نگران پرداخت هزینه های داروهای گرانقیمت خود و اینکه چگونه باید هزینه ی کالجش را بپردازد نیز هست. و زندگی در حومه شهر نیواورلئان به شدت حوصله ی او را سر می برد.
وقتی هوپ یک دعوت از طرف یک گروه اسرارآمیز که خود را انجمن می نامد دریافت می کند، او برای تجربه کردن هیجان این دعوت را با اشتیاق می پذیرد. این می تواند بلیط او برای خارج شدن از این زندگی کسل کننده شود. تنها کاری که او باید انجام دهد این است که چند جرئت انجام دهد و بعد مقداری پول واقعی می برد.
اما انجمنآن چیزی که به نظر می رسد. حداقل این همه ی انجمن نیست. . . و به زودی هوپ متوجه می شود که انجام بازی انتخابی نیست – بلکه یک اجبار است.
درباره میشل کرایز
درباره میشل کرایز
میشل کرایز نویسنده آمریکایی است که به صورت پاره وقت به عنوان پرستار مشغول به کار است. او اوقات فراغت خود را با نوشتن برای نوجوانان می گذراند. او هم اکنون در اونتاریو زندگی می کند.
نکوداشت های کتاب انجمن دختران مرده

سیاه، پیچنده ، هیجان انگیز

Danielle Paige

کتابی پرسرعت که معما و تعلیق روان شناسانه را ترکیب می کند.

PW

این کتاب واقعا فوق العاده است. شخصیت های جذاب و پلات خوب و پایانی معرکه دارد.

The Book Trap
قسمت هایی از کتاب انجمن دختران مرده

من نمی توانم بخوابم، اصلا نمی توانم. بیدار دراز می کشم، کاملا هشیار، | قلبم بین پارچه های نرم و تشک می تپد، نور ملایم مهتاب با گذشتن از روی پوستر جانور تالاب سیاه می شکند و از روی تختخوابم عبور می کند. صدای ملایم گیتار که با نتهای ساکسیفون آمیخته شده، از نوازنده ای در محلهی فرانسوی ها، چند بلوک آن طرف تر، دزدکی از پنجره اتاقم به داخل می آید. در واقع نباید باز باشد، مامان اجازه نمی دهد.

اولین حدسم باباست. هر وقت چیز بدی در زندگی مان اتفاق می افتد، معمولا مسببش اوست. شاید کسی را عصبانی کرده، شیاد نزول خواری که می خواست من را برای پول یا چیز دیگری اهرم فشار کند. حداقل می فهمیدم آن وقت، بابا اهمیت می دهد، اما این دفعه بیشتر از یک سال است که رفته. ممکن است حتی یادش نیاید دوتا دختر دارد.

ه محض اینکه فکرش به ذهنم می رسد، می فهمم درست است. ایتان همیشه می توانست بگوید من چه موقع در خودم فرومی روم و امروز هم خیلی افسرده به نظر می رسیدم. کی می توانست سرزنشم کند؟ آن هم بعد از شش هفته گوشه نشینی اجباری؟ پس با خودش گفته با کمی خوشمزگی بهم کمک کند. خیلی بهش می آمد از این کارها بکند. جوابش را تایپ می کنم.

مقالات مرتبط با کتاب انجمن دختران مرده
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب انجمن دختران مرده"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

باید اعتراف کنم یکی از تعداد کم کتابایی بود که وادارم کرد تا اخر بخونمش

1402/03/12 | توسطنیکا - کاربر سایت
1
|

کتاب قشنگی بود یک داستان پرهیجان داشت که درباره دختریه که بیماری ریوی داره و وارد یک چالش خطرناک میشه سبک داستانش یه جوری منو یاد اتاق فرار میندازه😅 ولی اخرش بنظرم نویسنده داستانو زود جمعش کرد و میتونست بیشتر روش مانور بده

1399/06/17 | توسطمریم مرادی - کاربر سایت
2
|
پاسخ ها

من اخرش نفهمیدم میشه یه توضیح کوتاه بدی اخرش چیشد ؟

1402/02/29|توسطکاربر سایت
0