سر و کله ی کورتیس پس از چند ثانیه پیدا شد. در چهل و پنج سالگی، جوانتر از چیزی به نظر می رسید که لنس انتظار داشت. چیزی در کلمه ی «حسابدار» باعث شده بود لنس به مردان مسن و دفترهای بزرگ و خاک گرفته ی حسابداری فکر کند. اما موهای قهوه ای و روشن کورتیس با تارهای طلایی، و نه خاکستری، همراه بود و مثل یک ورزشکار راه می رفت.
هرچیزی که می توانی به من بگویی، کمکم خواهد کرد. می دانم اینجا گیر افتاده ای. نمی توانی صددرصد توجهت را روی پرونده ی چلسی بگذاری. شارپ و کروگر، بازرس هایی باتجربه هستند که می توانند تمام تمرکز خود را روی پیدا کردن چلسی بگذارند. تو نه قدرتش را داری نه پولش را.
مورگان در این باره تردید داشت. سگ های پیر می توانستند ترفندهای جدید یاد بگیرند اما او این باور را درباره ی انسان ها نداشت.