بالاخره با گواهینامه ای در دست، آماده ی رانندگی بودم. فقط یک مانع دیگر سر راه بود: تنها خودرو موجود در خانه که مجاز به استفاده بودم، یک سوباروی چهاردر با دنده ی دستی بود. از پدرم، که چندان مربی خوبی هم نبود، تنها یک جلسه درس گرفتم.
یک صد سال پیش «آلفرد نورث وایتهد» فیلسوف بریتانیایی در کتاب مقدمه ای بر ریاضیات نوشت: تمدن بشری با افزایش تعداد عملیات مهمی که انسان ها می توانند بدون فکر کردن انجام دهند، توسعه می یابد. البته کتاب «وایتهد» نه تنها درمورد ماشین آلات بلکه درمورد استفاده از نمادهای ریاضی برای نمایش افکار یا فرآیندهای منطقی بود. می توان گفت این ایده اولین نمونه از نحوه ی بسته بندی آثار فکری بشر درون رمز بود.
به هر حال نیت «وایتهد» این بود که تأملاتش در قالبی عمومی سنجیده شود. طبق نوشته ی او، انگاره ی عام ضرورت پروراندن عادت تفکر در باب کارهایی که می کنیم، نادرست است. هر چقدر که بتوانیم ذهنمان را از کارهای روزمره رها کنیم و وظایف عادی را به دوش ابرازهای فناورانه بگذاریم، بیشتر می توانیم توان ذهنیمان را برای تفکر خلاق همچون استدلال و گمانه زنی نگه داریم.