یک اثر ترکیبی تحسین برانگیز و چشمگیر که بینش و رضایت هزاران خواننده غیرعادی را به همراه خواهد داشت.
کتابی بسیار روشن و خواندنی. [کارن] آرمسترانگ توانایی خیره کننده ای دارد: او می تواند موضوعی طولانی و پیچیده را در نظر بگیرد و آن را بدون ساده سازی بیش از حد به اصول اولیه تقلیل دهد.
بچه که بودم اعتقادات دینی پروپا قرصی داشتم ولی به خدا ایمان چندانی نداشتم. قرق است میان اعتقاد به قضایایی چند و ایمان که ما را وا می دارد خود را با دل و جان به آن قضیه ها بسپاریم. من بی شک وجود خدا را باور داشتم؛ همچنین حضور مسیح در عشاء ربانی، تأثیر نان و شراب مقدس، امکان دچار آمدن به لعنت ابدی و واقعیت برزخ را. اما، راست اش، باور به این عقاید دینی، که از ماهیت واقعیت غایی سخن می گفتند چندان اطمینانی به من نمی دادند که زندگی بر روی زمین خوب و یا با معنی باشد. در کودکی، مذهب کاتولیک برای ام ترسناک بود. من نیز چون استیفن در تصویر یک هنرمند در جوانی، اثر جیمز جویس ها از مواعظ مربوط به آتش دوزخ سهمی داشتم و به آنها گوش می سپردم.