موش راهزن، موجود شرور و مخوفی بود که هر روز سر راه حیوانات بیچاره سبز می شد و هر چیزی را که دلش می خواست، می دزدید و می خورد: «شیرینی و خامه شکلاتی ات را به من بده! شکلات و کیکت را به من بده! من موش راهزنم! درست شنیدی! من موش راهزنم!»
موش شرور، هیچ وقت خواهش یا تشکر نمی کرد و زندگی اش به همین شکل ادامه داشت. حشره های عنکبوت! شیر گربه و حتی یک بار، یونجه ی اسب خودش را هم دزدید! موجوداتی که از جاده عبور می کردند، همین طور لاغر و لاغر و لاغرتر می شدند، در حالی که موش راهزن، با خوردن غذای آن ها هر روز چاق تر می شد. آن جا برای موجودات دیگر اصلا جای امنی نبود تا این که...
کتاب موش راهزن