این شرح شکوهمند از زندگی یک نگهبان فانوس دریایی، نکوداشتی از زمانه ای فراموش شده است.
پرداختی شگفت انگیز و فوق العاده خوش-ساخت به جنبه های معمولی و همچنین دراماتیک زندگی در کنار فانوس دریایی.
کودکان شگفت زده خواهند شد.
روی بلندترین صخره جزیره ای کوچک، در دورترین کرانه دنیا، فانوسی دریایی سر برآورده است. آن را ساخته اند تا برای همیشه همانجا بماند. تا نورش را به دریا بفرستد، و راه را به کشتی ها نشان دهد.
نگهبان جدید از راه می رسد تا جای نگهبان قدیمی را بگیرد، تا مراقبت از فانوس را ادامه دهد. عدسی را برق می اندازد و نفت را در مخزن می ریزد و سر سوخته فتیله را کوتاه می کند. سراسر شب، چرخ دنده هایی را کوک می کند که فانوس را به حرکت درمی آورند.
در طول روز، دیوارهای اتاق های دایره ای را رنگ سبزآبی می زند. تمام اتفاقات را در دفتر می نویسد و سوزنش را نخ می کند و به صدای باد که تندتر می شود، گوش می دهد.