داستان درباره ی یک مداد شمعی آبی است، که روی آن برچسب «قرمز» خورده است. همه از او انتظار دارند که مانند آن چه رویش نوشته شده عمل کند و قرمز باشد. اما مدادشمعی نمی تواند چیزهای قرمز بکشد. پدر و مادرش و بقیه ی مدادشمعی ها هرکاری که می توانند می کنند تا کمکش کنند شبیه همه ی قرمزها باشد؛ او را با مدادشمعی های دیگر آشنا می کنند و سعی می کنند از آن ها استفاده کنند تا مدادشمعی داستان ما قرمز باشد!
اما او در حقیقت، آبی است و موقعی احساس رضایت می کند که بتواند آسمان آبی یا دریای آبی را نقاشی کند.
کتاب دریا قرمز نیست