کتاب کنسرت آقای خرس

«کنسرت آقای خرس» نوشته‌ی دیوید لیچفیلد داستانی برای کودکان است. این کتاب در سال 2016 برنده جایزه‌ی کتاب کودک واتراستون در بخش کتاب مصور شده است.
داستان درباره‌ی بچه خرسی است که در جنگل پیانویی پیدا می‌کند. او اصلا نمی‌داند پیانو چیست و وقتی پنجه‌اش را روی آن می‌کشد از صدایش می‌ترسد. روزها می‌گذرد و خرس هر روز با پیانو تمرین می‌کند تا وقتی که خرسی بزرگ و جوان می‌شود. او بسیار دلنشین می‌نوازد و دوستان خرس از شنیدن موسیقی او لذت می‌بردند. یک روز پدر و دختری به جنگل می‌آیند و صدای پیانوی خرس را می‌شنوند و به او پیشنهاد می‌دهند تا جنگل را رها کند و همراه آن‌ها به شهر برود و نوازنده‌ای موفق بشود. خرس می‌داند اگر به شهر برود دلش برای خرس‌های دیگر تنگ می‌شود اما وسوسه‌ی دیدن شهر و برگزاری کنسرت باعث می‌شود که این پیشنهاد را بپذیرد و به شهر برود. خرس دوستانش را فراموشی می‌کند و خیلی زود نوازنده‌ی مشهوری می‌شود که همه می‌خواهند کنسرتش را ببیند. بعد از مدتی با این که همه چیز به خوبی پیش می‌رود خرس حس می‌کند در زندگیش چیزی کم دارد.
آموختن برخی مفاهیم به کودکان سخت است یکی از این مفاهیم مسئله هویت و تعلق‌خاطر است. نویسنده در این کتاب با داستانی ساده و جذاب این مفهوم پیچیده را به کودکان آموزش می‌دهد. شخصیت اصلی را شهرت وسوسه می‌کند و او تا آخر این مسیر می‌رود، اما در پایان درمی‌یابد به چیزهای باارزشی تعلق خاطر دارد؛ به دوستی‌ها و مکانی که در آن بزرگ شده و هویت او را ساخته است. هیچ چیز نمی‌تواند جای خالی این چیزها را برای او پر کند، بنابراین به اصل و ریشه‌اش برمی‌گردد. داستان به کودکان می‌آموزد‌ که هرگز نباید خاستگاه و جایی را که در آن‌جا متولد و بزرگ شده‌اند، فراموش کنند. زرق و برق شهر و شهرت، هویت قهرمان داستان را از بین می‌برد و او را از دوستان و جنگلی که دوست دارد، دور می‌کند. اما سرانجام خرس برای بازیافتن دوستان قدیمی‌ خودش راهی جنگل می‌شود و هویتش را بازمی‌یابد.
«کنسرت آقای خرس» با زبانی ساده و تصویرهایی جذاب روایت می‌شود و مخاطبان کودک را با داستان و سفر قهرمان داستان همراه می‌کند و مفهوم پیچیده‌ی هویت را به زبانی ساده به آن‌ها می‌آموزد.