… در ابتدا حضور زن به «تنهایی» برای من اهمیت بیشتری داشت، به آن مکان ها و ویرانه ها هویت زنانه می داد. حضور زن در تصویرهایم به زیباشناسی عکس هایم معنا می بخشید و تأکید بیشتری به تنهایی زن در محیط اطراف اش می داد. عدم حضور شخص در عکس هایم، احساس جای خالی یک مهم را به من القا می کرد…
تصاویر کتاب مربوطه به یک سری ساختمانهای ویرانه و نیمه ویرانه که بدجور بوی مرگ و نیستی و فلاکت میده...نمیدونم نگاه عکاس در این ویرانهها به دنبال چیه اما این عکسها خیلی القای ناامیدی و پوچی میکنن. عکاس تاکید داره که بچهها علاقه دارن در ویرانهها بازی کنن و گویا این یک حس متعالی و ماورایی در بچه هاست که اونهارو به سمت ویرانهها میکشه...اما شاید بشه علاقه بچهها به ویرانه رو ناشی از نبود مزاحم و ماشینهای گذری و اینطور چیزها دانست وگرنه بچهها هم زمین بازی و امکانات ورزشی رو فدای ویرانهها نمیکنن... کاش عکاس به عکسبرداری از ساختمونهای قدیمی دوره قاجار و پهلوی هم عنایتی کنن که برعکس ویرانهها پره از حس زندگی