کتاب محمد بلوری

Mohammad Bolouri
خاطرات شش دهه روزنامه نگاری
کد کتاب : 24126
شابک : 978-6220602446
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 468
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب محمد بلوری اثر محمد بلوری

"محمد بلوری" به قلم "محمد بلوری" کتابی است که "خاطرات شش دهه روزنامه نگاری" وی را در بردارد. این اثر که به اهتمام "سعید ارکان زاده یزدی" تالیف شده، یک منبع درجه ی یک برای استفاده ی آن دسته از پژوهشگران است که می خواهند سیر روزنامه نگاری در ایران را از نزدیک دریابند. خاطرات "محمد بلوری" به مخاطب این امکان را می دهد تا حقیقت روزنامه نگاری را در برهه های حساس تاریخ ایران به نظاره بنشیند و از عملکرد روزنامه نگاران، اعم از مشاهدات، اندیشه ها و کارهای عمده شان با خبر شود.
"محمد بلوری" به عنوان یکی از شاخص ترین چهره های روزنامه نگاری کلاسیک، با ارائه ی اطلاعاتی دقیق از شرایط روزنامه نگاری در دوره های مختلف، تصویری از تاریخ معاصر به دست می دهد که علاوه بر مسائل این حرفه، روشنگر بسیاری از جنبه های اجتماعی و فرهنگی ایران نیز هست. وی از جمله روزنامه نگارانی است که از نثری شیرین و داستانی برخوردار بوده و بیان هنرمندانه ی او در گزارش حوادث، لذت خواندن آن ها را دوچندان می کند. دقتی که "محمد بلوری" در بیان جزییات مطالب به خرج داده، این اثر را بسیار غنی کرده و "خاطرات شش دهه روزنامه نگاری" او، به دلیل همین دقت و دربرداشتن تجارب رسانه ای تشریح شده، آن را قابل استفاده ی طیف وسیعی از فعالان رسانه ای از هر نوعی می کند. در خلال مطالب کتاب، تکنیک های سودمندی پیرامون مدیریت فرهنگی به چشم می خورد و آشکار ساختن نقش حائز اهمیت نیروی انسانی در حرفه ی روزنامه نگاری، از دیگر موارد ارزشمند ارائه شده در این اثر است.

کتاب محمد بلوری

محمد بلوری
محمد بلوری متولد ۱۳۱۵ ، روزنامه‌نگار پیشکسوت و مشهور به پدر حادثه‌نویسی در مطبوعات ایران فعالیت خود را از سال ۱۳۳۶ در روزنامه کیهان آغاز کرد و بعد از آن در روزنامه‌های دیگری؛ چون ایران (۱۳۷۳ تا ۱۳۸۱) و اعتماد نیز دبیر صفحه حوادث بود و همچنان از همکاران پاره‌وقت روزنامه ایران است. ضمن اینکه با نشریات دیگر و رادیو نیز در برهه‌هایی از زمان همکاری داشته و البته در دورانی نیز (اوایل دهه ۶۰ خورشیدی) از فعالیت مطبوعاتی کنار رفته بوده است.
دسته بندی های کتاب محمد بلوری
قسمت هایی از کتاب محمد بلوری (لذت متن)
انزواطلبی ام سبب شده بود چندان رغبتی نداشته باشم که با بچه ها هم بازی بشوم و تا پایان دوره ابتدایی به درس هم علاقه ای نداشتم. دوره دبیرستان را با نمرات پایین گذراندم، درحالی که علاقه به گوشه گیری و مطالعه کتاب های قصه در انزوای ایوان خانه مان در من بیشتر می شد. کم کم اشتیاق شدیدی هم به نوشتن قطعه های ادبی پیدا می کردم و دفترچه خاطراتم با این نوشته ها پر می شد. از سال دوم دبیرستان با روزنامه کیهان آشنا شدم و یکی از سرگرمی هایم مطالعه این روزنامه بود. پدرم به توصیه مادرم یکی از اتاق های خانه مان را به زوج جوانی اجاره داده بود تا پولی که بابت کرایه اتاق می گرفتیم کمک خرج زندگی مان باشد. شوهر کارمند دارایی بود و از تهران به شهر ما منتقل شده بود. او هر روز عصر با یک نسخه روزنامه کیهان به خانه برمی گشت که صبح روز بعد نصیب من می شد. به این ترتیب، از شانزده سالگی به مطالعه کیهان عادت کردم و خبرهای مربوط به حوادث و مطالب ادبی بیش از هر نوشته ای برایم جذابیت داشت. کم کم این آرزو در من جان گرفت که روزی در شمار نویسندگان این روزنامه باشم و بوییدن عطر چاپ کیهان این رویای شیرین را خواستنی تر می کرد؛ علاوه بر این، کم کم آشنایی با مجله سپید و سیاه و مطالعه داستان ها و پاورقی هایش من را با دنیای تازه ای آشنا می کرد. هر هفته بی صبرانه منتظر می ماندم تا این مجله به شهرمان برسد و می رفتم کنج ایوان تا در خلوت و تنهایی مطالعه اش کنم. با مطالعه پاورقی ها، این آرزو در من جان می گرفت که نوشته ای با نام من در این مجله چاپ شود. جالب این که با گذشت چند سال هم در روزنامه کیهان مشغول کار شدم و هم داستان هایی از من در سپید و سیاه به چاپ می رسید. دانش آموز سال سوم دبیرستان بودم که اولین بار قطعه ادبی کوتاهی با نام من در مجله سپید و سیاه چاپ شد. چاپ این نوشته داستان جالبی دارد. در آن زمان که اشتیاق سوزانی برای چاپ نوشته ای در وجودم احساس می کردم، هر هفته قطعه ادبی کوتاهی می نوشتم و در پاکتی که نقش لوگوی سپید و سیاه را رویش ترسیم می کردم به نشانی مجله در تهران کوچه طبس در حاشیه میدان توپخانه پست می کردم. روزی که این مجله در شهرمان پخش می شد، از صبح کنار دکه روزنامه فروشی به انتظار می ایستادم تا دکه را باز کنند.