انزواطلبی ام سبب شده بود چندان رغبتی نداشته باشم که با بچه ها هم بازی بشوم و تا پایان دوره ابتدایی به درس هم علاقه ای نداشتم. دوره دبیرستان را با نمرات پایین گذراندم، درحالی که علاقه به گوشه گیری و مطالعه کتاب های قصه در انزوای ایوان خانه مان در من بیشتر می شد. کم کم اشتیاق شدیدی هم به نوشتن قطعه های ادبی پیدا می کردم و دفترچه خاطراتم با این نوشته ها پر می شد. از سال دوم دبیرستان با روزنامه کیهان آشنا شدم و یکی از سرگرمی هایم مطالعه این روزنامه بود. پدرم به توصیه مادرم یکی از اتاق های خانه مان را به زوج جوانی اجاره داده بود تا پولی که بابت کرایه اتاق می گرفتیم کمک خرج زندگی مان باشد. شوهر کارمند دارایی بود و از تهران به شهر ما منتقل شده بود. او هر روز عصر با یک نسخه روزنامه کیهان به خانه برمی گشت که صبح روز بعد نصیب من می شد. به این ترتیب، از شانزده سالگی به مطالعه کیهان عادت کردم و خبرهای مربوط به حوادث و مطالب ادبی بیش از هر نوشته ای برایم جذابیت داشت. کم کم این آرزو در من جان گرفت که روزی در شمار نویسندگان این روزنامه باشم و بوییدن عطر چاپ کیهان این رویای شیرین را خواستنی تر می کرد؛ علاوه بر این، کم کم آشنایی با مجله سپید و سیاه و مطالعه داستان ها و پاورقی هایش من را با دنیای تازه ای آشنا می کرد. هر هفته بی صبرانه منتظر می ماندم تا این مجله به شهرمان برسد و می رفتم کنج ایوان تا در خلوت و تنهایی مطالعه اش کنم. با مطالعه پاورقی ها، این آرزو در من جان می گرفت که نوشته ای با نام من در این مجله چاپ شود. جالب این که با گذشت چند سال هم در روزنامه کیهان مشغول کار شدم و هم داستان هایی از من در سپید و سیاه به چاپ می رسید. دانش آموز سال سوم دبیرستان بودم که اولین بار قطعه ادبی کوتاهی با نام من در مجله سپید و سیاه چاپ شد. چاپ این نوشته داستان جالبی دارد. در آن زمان که اشتیاق سوزانی برای چاپ نوشته ای در وجودم احساس می کردم، هر هفته قطعه ادبی کوتاهی می نوشتم و در پاکتی که نقش لوگوی سپید و سیاه را رویش ترسیم می کردم به نشانی مجله در تهران کوچه طبس در حاشیه میدان توپخانه پست می کردم. روزی که این مجله در شهرمان پخش می شد، از صبح کنار دکه روزنامه فروشی به انتظار می ایستادم تا دکه را باز کنند.
من در این جنگ حضور داشتم و در کتاب خود به گوشههای فراوانی اشاره کرده ام. خوشحال میشوم اگر آقای بلوری به من افتخار بدهند و یک نسخه آنرا برایم امضا کنند و اگر ناشر آن را برایم به کانادا پست کند. هزینه کتاب و فرستادن با من و با کمال میل خواهم پرداخت.
این کتاب عالیه و من خریدم.الان میخوام شروع کنم به خوندن😍😍😍😍
خواندن این اثر گویی مرور صفحه حوادث روزنامههای قدیمی است .کتاب در دسته آثار مفرح قرار میگیرد و حرف خاصی برای گفتن ندارد .
محمد بلوری از خبرنگارهای پویا و فعال کیهان که در این کتاب خاطراتش از چندین سال روزنامهنگاریش تعریف میکنه،واقعا خاطراتش برای من جالب بود مخصوصا ماجرا قتل حسنعلی منصور و...