کتاب تعالیم کریشنامورتی; کتاب تعالیم کریشنامورتی

کتاب تعالیم کریشنامورتی

On The Teaching

کد کتاب : 24367
مترجم :
شابک : 978-9643413361
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 352
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 13
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب تعالیم کریشنامورتی اثر کریشنا مورتی

کریشنا مورتی (1895-1986) به طور گسترده ای به عنوان یکی از بزرگترین متفکران و معلمان دینی در همه زمان ها شناخته می شود. وی در سراسر جهان با مخاطبان بزرگ و با افرادی از جمله نویسندگان ، دانشمندان ، فیلسوفان و مربیان درباره لزوم تغییر بنیادی در بشر صحبت کرد. وی در پاسخ به سوالی برای توصیف آنچه در قلب تعلیم وی قرار دارد ، گفت:

حقیقت سرزمینی بی راه است. انسان نمی تواند از طریق هیچ سازمانی ، از طریق هر عقیده ای ، از طریق هر دگم ، کشیش یا آیینی و نه از طریق دانش فلسفی یا تکنیک روانشناختی به آن برسد. او باید آن را از طریق آینه رابطه ، از طریق درک محتوای ذهن خودش ، از طریق مشاهده و نه از طریق تجزیه و تحلیل فکری یا کالبد شکافی درون نگرانه پیدا کند.

کریشنامورتی به تمام بشریت توجه داشت و بارها اظهار داشت که هیچ ملیت و ایدئولوژی ندارد و به هیچ گروه یا فرهنگ خاصی تعلق ندارد. در قسمت آخر زندگی خود ، او عمدتا بین مدارسی که در هند ، انگلیس و ایالات متحده تأسیس کرده بود ، سفر می کند ، که برای درک کامل انسان و هنر زندگی تحصیل می کنند. وی تأکید کرد که تنها این درک عمیق می تواند نسل جدیدی را ایجاد کند که در صلح زندگی کنند.
کریشنا مورتی
جیدو کریشنامورتی (تلوگو :జిడ్డు కృష్ణ మూర్తి) یا جی کریشنامورتی (تلوگو: జే కృష్ణ మూర్తి)؛ (۱۲ مه ۱۸۹۵– ۱۷ فوریه ۱۹۸۶)، نویسنده، متفکر و سخنران هندی تبار که در خودشناسی و مسائل فلسفی و روانشناختی آثار بسیاری به جای گذاشته است. موضوعات مورد بحث او عبارت اند از: وابستگی و ترس های روانی، آزادی و استقلال فردی، شرطی شدگی ذهن، طبیعت ذهن، مراقبه، روابط انسانی، یادگیری و آموزش. او به طور مداوم بر نیاز انسان به یک انقلاب درونی تأکید داشت؛ انقلابی که نمی تواند توسط یک عامل یا مرجع بیرونی، مذهبی، س...
دسته بندی های کتاب تعالیم کریشنامورتی
ادبیات هند
جملات قصار
عرفان
قسمت هایی از کتاب تعالیم کریشنامورتی (لذت متن)
تصویری که به شما قوت قلب می داده و الهام بخش شما بوده است؛ که به شما آرامش می داده است؛ در مواقع دلتنگی و ملالت به شما احساس شور و حیات می بخشیده است. شما می توانستید آن تصویر را نگه دارید، به آن بچسبید، زیرا تصویر حرف نمی زد، زنده نبود، چیزی نبود که بتوان آن را به طور زنده نگه داشت؛ ولی اکنون همان تصویر، تصویری که شما می پرستیده اید، که خودتان آن را برای خودتان خلق کرده اید؛ که به شما روحیه می داده است، زنده شده است و حرف می زند. حالا که حرف می زند شما می گویید: آیا آن تصویری که من می پرستیدم می تواند همین باشد؛ می تواند برحق باشد؟ می تواند حرف بزند؛ آیا هیچ قدرتی دارد؛ آیا آن قدرت و صلابت را دارد که بتواند نماینده و تجلی «معلم جهانی» باشد؟ می تواند مجد و عظمت، خرد، مهر و شفقت، کمال تعالی«او» را داشته باشد؟ و آیا همه این ها می توانند در یک فرد متجلی گردند؟ (۴) البته این ها مسایلی است مربوط به شما که خودتان باید آن ها را حل کنید.