کتاب عشق و تنهایی

On Love and Loneliness
کد کتاب : 16186
مترجم :
شابک : 978-9643414443
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 198
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1994
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 16
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب عشق و تنهایی اثر کریشنا مورتی

وقتی می پرسید عشق چیست ، ممکن است برای دیدن جواب خیلی وحشت زده باشید. پاسخ ممکن است به معنای یک آشفتگی کامل باشد ؛ ممکن است خانواده را به هم بزند ؛ شما ممکن است دریابید که همسر یا شوهر یا فرزندان خود را دوست ندارید - اینطور است؟ - ممکن است مجبور شوید خانه ای را که ساخته اید در هم بشکنید و ممکن است هرگز نتوانید به معبدی که برای خود ساخته بود برگردید.

اما اگر هنوز می خواهید جواب را بفهمید "کریشنا مورتی" در کتاب "عشق و تنهایی" پاسخ را به شما خواهد گفت. در "عشق و تنهایی" خواهید دید که ترس عشق نیست ، وابستگی عشق نیست ، حسادت عشق نیست ، تصرف و تسلط عشق نیست ، مسئولیت و وظیفه عشق نیست ، خود ترحم عشق نیست ، عذاب دوست نداشتن عشق نیست ، عشق در مقابل نفرت نیست همانطور که فروتنی در مقابل خودبینی قرار ندارد. بنابراین اگر شما می توانید همه ی این ها را از بین ببرید ، نه با نابودی که از سر اجبار باشد، بلکه با شستن آن ها از وجود همچون باران که غبارهای غلیظ را از یک برگ می شوید ، ممکن است سر آخر با این گل عجیب روبرو شوید که انسان همیشه گرسنه ی آن بوده و در صدد یافتنش است.
بعد از خواندن کتاب "عشق و تنهایی" از "کریشنا مورتی" برای همیشه آهنگ آن در قلب شما ماندگار خواهد شد. نویسنده کلماتی دردناک و در عین حال زیبا را در این اثر به نگارش درآورده که هم چنانکه روح را می خراشد، بر آن مرهم می نهد.

کتاب عشق و تنهایی

کریشنا مورتی
جیدو کریشنامورتی (تلوگو :జిడ్డు కృష్ణ మూర్తి) یا جی کریشنامورتی (تلوگو: జే కృష్ణ మూర్తి)؛ (۱۲ مه ۱۸۹۵– ۱۷ فوریه ۱۹۸۶)، نویسنده، متفکر و سخنران هندی تبار که در خودشناسی و مسائل فلسفی و روانشناختی آثار بسیاری به جای گذاشته است. موضوعات مورد بحث او عبارت اند از: وابستگی و ترس های روانی، آزادی و استقلال فردی، شرطی شدگی ذهن، طبیعت ذهن، مراقبه، روابط انسانی، یادگیری و آموزش. او به طور مداوم بر نیاز انسان به یک انقلاب درونی تأکید داشت؛ انقلابی که نمی تواند توسط یک عامل یا مرجع بیرونی، مذهبی، س...
قسمت هایی از کتاب عشق و تنهایی (لذت متن)
اگر شخص از حرکات و فعالیت های ذهن در تمامیت آن آگاه باشد نه آگاهی جزئی و تجزیه شده نه آگاهی در شکل مشاهده کننده ای که ذهن را می پاید؛ که به آن به طور جزئی توجه دارد و نتیجتا تضادی ایجاد می کند بین « مشاهده کننده » و « مشاهده شونده » آیا در آن آگاهی تام و کامل نمی بیند که ذهن بدون وقفه در حال تشکیل تصاویر است؟ آیا نمی بیند که مدام خاطره ی انواع لذت ها، بدبختی ها، حوادث نامطلوب، آزارها و انواع موثرات، انواع عوامل تاثیرگذار و انواع عوامل فشار را در خود ثبت می کند!؟ عامل شلوغی ذهن ما همین ثبت شده ها هستند؛ همین تصاویر هستند. فکر درباره ی یک عمل جنسی می اندیشد، آن را در خود مجسم می کند، آن را متصور می شود، احساسات و عواطف خاطره انگیز را در خود نگه می دارد؛ و نتیجتا دچار تمایلات و رغبت های شهوی می شود. چنین ذهنی را نمی توان یک ذهن پاک، عفیف و باتقوا نامید. ذهنی واقعا عفیف و باتقوا است که هیچ تصویر و هیچ خاطره ای را در خود ثبت و حمل نمی کند. چنین ذهنی همیشه مبرا، پاک و بی آلایش است!

داشتیم درباره مسئله قامض عشق بحث و گفتگو می کردیم. گمان نمی کنم بتوانیم ادراک و شناختی از این مسئله پیدا کنیم مگر اینکه قبلا به درک و شناخت مسئله دیگری نائل گردیم و آن مسئله ذهن است. مسئله ای که خود به اندازه مسئله عشق قامض است. نمی دانم توجه کرده اید که ما تا وقتی جوانیم چگونه ذهنمان کنجکاو و پرسش گر است؟ می خواهیم همه چیز بدانیم. چیزهای خیلی بیشتری از مسن ترها می بینیم. ما تا جوان هستیم چیزهایی مشاهده می کنیم که افراد مسن اصلا به آن ها توجه ندارند. ذهن هنگامی که ما جوان هستیم خیلی هوشیار، گوش به زنگ و کنجکاو است. مدام می خواهد درباره همه چیز بداند. به این جهت است که در سن جوانی دروس مدرسه را بهتر و بیشتر فرامی گیریم ولی به مرور که پا به سن می گذاریم، مغزمان بیشتر و بیشتر متحجر و سخت می گردد. سنگین می شود، پرحجم می شود. توجه کرده اید که افراد مسن تر چگونه اسیر پیش داوری هستند؟ متعصب هستند، ذهنشان یک وضع ثابت و متحجر پیدا کرده است؟