کتاب «منظره و هنر غرب» اثر ملکوم اندروز، به بررسی تکامل هنر منظره میپردازد و بررسی میکند که چگونه هنرمندان جهان طبیعی را در طول قرنها تفسیر و نمایش دادهاند. این کتاب ساختار موضوعی دارد و به جنبههای مختلف هنر منظره میپردازد. اندروز با تعریف اینکه چهچیزی یک منظره را تشکیل میدهد و چگونه با زمین صرف تفاوت دارد، شروع میکند. او این ایده را بررسی میکند که منظره فقط یک صحنه طبیعی نیست، بلکه یک ساختار فرهنگی است که توسط عوامل هنری و اجتماعی شکل گرفته است. پس از این، اندروز یک نمای کلی تاریخی از هنر منظره ارائه میدهد و توسعه آن را از رنسانس، زمانی که هنرمندان شروع به نقاشیکردن طبیعت با سبک واقعگرایی کردند توضیح میدهد. بعد از این ساختار موضوعی کتاب آغاز میشود که به جنبشهای مختلف هنری، سیاست، فرهنگ و طبیعت پرداخته است. این کتاب جنبشهای هنری عمدهای را پوشش میدهد که بر هنر منظره تأثیر گذاشته است، از جمله رمانتیسم، امپرسیونیسم و مدرنیسم. اندروز بررسی میکند که چگونه هر جنبش دیدگاهها و تکنیکهای جدیدی را برای به تصویر کشیدن مناظر به ارمغان آورد. به عنوان مثال، هنرمندان رمانتیک مانند کاسپار دیوید فردریش بر جنبههای عالی و احساسی طبیعت تأکید داشتند، درحالیکه امپرسیونیستهایی مانند کلود مونه بر ثبت جلوههای زودگذر نور و رنگ تمرکز داشتند. یکی از جنبههای جذاب کتاب، کاوش در ابعاد سیاسی هنر منظره است. اندروز درباره چگونگی استفاده از مناظر برای انتقال پیامهای سیاسی مانند هویت ملی و ادعاهای سرزمینی بحث میکند و آثار هنرمندانی مانند جی دبلیو ترنر و جان کنستبل که از هنر خود برای اظهارنظر در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی معاصر استفاده میکردند را مورد بررسی قرار میدهد. اندروز همچنین به رابطه بین طبیعت و فرهنگ در هنر منظره میپردازد. به عقیدۀ او مناظر فقط بازنمایی طبیعت نیستند، بلکه با معانی و ارزشهای فرهنگی آغشته شدهاند. این دیدگاه مفهوم منظره را بهعنوان صحنههای کاملا طبیعی کنار زده و نقش ادراک و تفسیر انسان را در شکلدادن به درک ما از جهان طبیعی برجسته میکند.
کتاب منظره و هنر غرب